انارماهی

بسم الله

بایگانی

این را برای تو مینویسم

امیدوارم وقتی این نامه را میخوانی قد و قواره ات به فهمِ نامه برسد، نه فقط خوانِشِ کلمه ها. چرا که من، یعنی مادرت، کتابخوانی را زود شروع کردم، خیلی زود شاهزاده ی قاجار و کلوپاترا و ای شمع ها بسوزید و حافظ و کلیات سعدی و هزار و یک شب و خرمگس و حتی نفس المهموم و کتابهای مطهری و شریعتی را چون دم دستم بود خواندم، انقدر زود که وقتی پانزده شانزده ساله شدم، وقتی سنِ کتابخوانی ام بود، کتاب خواندن به نظرم عملی کودکانه میامد که در بزرگسالی(!!) انجام دادنش قبیح بود. اما تو هم بخوان، هر وقت دوست داشتی چیزی را بخوانی، بخوان، آن تاثیری که باید بگذارد را میگذارد و آن خط و ربطی که باید در تو ثبت کند را میکند ولی سعی کن گاهی برگردی و دوباره نگاهی به خوانده ها بیندازی، حالا، نمیدانم چند ساله ای و این اولین نامه ی من به توست.

رئوف، پسرم، سلام


در خودم این را نمیبینم که چون قیچی خطرناک است از دستت دور کنم، یا چون سوزن تیز است به تو ندهم یا چاقو را بردام که انگشتانت را نبری. من انتخاب را یادت میدهم، باید یاد بگیری خیر کدام است و آن را انتخاب کنی. وقتی اینها را دانستی دیگر آتش و چاقو و سوزن و تیغ برایت بازیچه های کوچکی ست که میدانی از هر کدام کجا و چطور استفاده کنی. شاید دستت را هم ببری، شاید در راهی قدم برداری که زانوهایت را زخم کند، شاید زمین بخوری، سرت بشکند، ولی میارزد به فهمِ معنایِ اختیار و انتخابِ آن.


رئوف پسرم. لابد شنیده ای که انسان قدرتِ اختیار دارد ولی نمیدانی که این اختیار به چه معناست، اختیار نه به معنی هرکار دلت خواست بکن، نه به معنی جبر است، اختیار از ریشه ی خیر، یادت میدهد که بفهمی خیر کدام است و آن را انتخاب کنی و من، یعنی مادرت، نقش مهمی در آموزش آن به تو دارم که امیدوارم خوب ایفایش کنم.

اما

این وسط آنچه به تو بستگی دارد، فهمِ استحکام است. ما محکم بودن را، ستون ماندن را، خراب نشدن را و آوار نبودن را به تو نشان میدهیم، اما اینکه چه اندازه اش را درک کنی و بفهمی و انتخاب کنی با توست. پسرم، بر سرِ انتخاب هایت بمان، حتی اگر اشتباه بود، اگر زشت بود، اگر قبیح بود، بمان، بمان و به فردایِ حافظه ات بسپار که این من بودم که چنین کردم، همین من بودن، بهتر  از هزار و یک خیر و تذکرِ مادرانه و پدرانه است.


من و بابا، هیچوقت تا ابد برای تو نیستیم، من و بابا هیچوقت تا انتها همراه تو نیستیم، فقط میتوانیم انتخاب کردن را، محکم ماندن را و ایستادگی و جنگیدن و رسیدن و نرسیدن و زور زدن را به تو یاد دهیم، بعد از آن تویی که نقاشِ نقشِ پر رنگِ خود در صحنه ی بی عیبِ روزگاری.


عزیزِ دلِ مادر، روزهایت شَفَقیِ پررنگ

دوستت دارم

  • انارماهی : )

برای پسرم

شعرماهی

نظرات  (۵)

سلام انار ماهی...لبخند. انگار تو هم میخوای از ریشه شروع کنی...کارت درسته...محمد پیامبر خدا هم از ریشه شروع کرد...
پاسخ:
سلام

از ریشه یعنی چی؟
محمد پیامبر خدا از ریشه شروع کرد یعنی چی ؟
از ریشه یعنی قبل به دنیا آمدن بچه...یعنی وقت بارداری...یعنی یعنی وقتی چند ماهشه...یعنی وقتی چند سالشه...یعنی بهش همه چیز رو بگی و بذاری خودش انتخاب کنه...یعنی استادش بشی، دوستش بشی، همکلاسیش بشی نه فقط مادر...
محمد هم برای فرزندش فاطمه فضایی خاص برای خدیجه فراهم کرد هم برای بچه هایی قد و نیم مردم که در برابرشون دوست بود نه آدم بزرگ...
پاسخ:
چه قشنگ
مرسی
  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن
    ان شاالله اون روز رو ببینید و لذتش را ببرید

    حلول ماه ربیع بر شما مبارک
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام
    بر شما هم مبارک باشد ان شاالله
    نامه ی خوبی بود
    خیلی وقت بود نامه نخوانده بودم ...
    پاسخ:
    خدا رو شکر

    ما اینجا نامه زیاد مینویسیم
    دوست داشتید بخوانید
    «من انتخاب را یادت میدهم، باید یاد بگیری خیر کدام است و آن را انتخاب کنی»

    این جمله ها را باید قاب کرد موقع مادر شدن هر مادری به او هدیه داد

    خیلی خوب بود خیلی
    قلمتون پر از نور و خیر و برکت
    پاسخ:
    خجالتم میدید
    ممنونم

    ربیعتون مبارک
    : )

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی