بدون دارو
هیچوقت فکر نمیکردم روزهایی برسد که همهی زندگی ام را بجز کارهای ضروری و اجباری مثل پخت و پز، تعطیل کنم و به کسب اطلاعات برای سلامتی ام بپردازم. این روزها این شکلی است. و امروز یادم آمد دارم استجابت دعایم را زندگی میکنم.
سلامتی خیلی مهم است، خیلی مهمتر از هر چیزی در این دنیا. سالم که نباشی حتی عاشقی را هم نمیتوانی. سالم که نباشی متنفر میشوی و حتی نمیدانی چرا؟ مثلا برای من اینکه با ذره ای بهبودی امروز موقع دیدن آن چند نفرِ خاص از هیچ کدامشان نه فراری بودم نه متنفر نه منزجر، واقعاً شگفت انگیز بود.
من روزهایی را زندگی کردم که اشکم از اینکه چرا هیچ شبیه به خودم نیستم؟ چرا هیچ شبیه به خودم واکنش نشان نمیدهم؟ بند نمیآمد و حالا این واکنشهای طبیعیِ طبیعی برایم مثل معجزه ای است که فکر نمیکردم دوباره تجربه کنم. واقعا دوست دارم فرصتی باشد و بنویسم که چه چیزهایی را از دست دادم و برای به دست آوردنش به چه آب و آتشی زدم و چه کویر وحشتی را پشت سر گذاشتم تا دوباره به اینجا برسم.
#آیا_پستونک_اعتیادآور_است؟
حس مادری ام میگوید: هیچ بچه ای با پستونک مدرسه/دانشگاه/خونهی بخت نرفته، نه خودت رو اذیت کن نه اونو. حس مادرانه ام زیادی دل گنده است. دل گندگی حس مادرانهام را دوست دارم.