انارماهی

بسم الله

بایگانی

من هم از فاجعه ی پلاسکو غمگین شدم، اما ...

شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ ب.ظ

اتفاقی که در پاساژ پلاسکوی تهران افتاد برای همه ی ما ناراحت کننده و دردآور بود. خانواده هایی داغدار شدند، فرزندانی بی پدر شدند، همسرانی بی سرپرست شدند، چراغ خانه هایی خاموش شد. جمع کثیری از هموطنانمان شغل خود را از دست داده و در روزهایی که همه میدانیم برای ما و در کشورمان از نظر اقتصادی روزهای ویژه و مهمی به شمار می آید درمانده شدند. واقعه جداً دردناک، ناراحت کننده، فاجعه بار و آزاردهنده بود و عده ای از بندگانِ خدا را به معنایِ واقعیِ کلمه مستاصل کرد و ما اگر واقعا آدم باشیم، قطعا گوشه هایی از دلمان به درد آمده و شامل قاعده ی چو عضوی به درد آورد روزگار شده ایم.


پلاسکو این روزها از منظرهای مختلفی مورد بحث و نقد و بررسی قرار گرفت. سلفی گرفتن ها، مسائل سیاسی، مسائل ایمنی و ... و هر کس به نوبه ی خودش و از نگاهِ خودش به این واقعه نگاه کرد و فصل مشترک همه ی این نگاه ها "غم" بود. غم، ناراحتی، افسردگی، دلمردگی و هر احساس ناراحت کننده ی دیگری که فکرش را بکنید "ما" -یعنی ما مردم- را فرا گرفت. عده ای در صفحات اجتماعی خود نوشتند که از انجام امورات روزانه ی خود بازمانده اند و در تمام این هشت-نه روزِ آواربرداری شده بودند آواری رویِ زندگیِ خودشان و دست و دلشان به کاری نمی رفت.

اما

بنده دوست دارم واقعه را از منظرِ دیگری نگاه کنم، در تمام این مدت، از خودم می پرسیدم: "چرا من دست و دلم به کارهایم می رود؟"، "آیا من بی تفاوتم؟" برای سوال اول جواب خاصی پیدا نکردم ولی در مورد سوال دوم، خوب میدانستم که "خیر" بی تفاوت نیستم، من هم برایشان دعا کردم، من هم برایشان نگران شدم، من هم خیلی به خانواده هایشان فکر کردم، من هم خانواده هایشان را بردم جزو لیست همیشگی دعاهایم، من هم دلم برای فرزندانشان سوخت، من هم با فکر به اینکه مردی مجبور است شبِ عید دستِ خالی به خانه برود در فکرم غصه دار شدم و دنبال هزار و یک راهِ چاره گشتم، پس بی تفاوت نبودم. و سوال بعدی که برایم ایجاد شد این بود که:

همین مردمِ افسرده، اگر خبردار میشدند که در یکی از طبقاتِ پاساژ پلاسکوی تهران یک صندوقچه پر از سکه های طلا به ارزش 1500 میلیارد تومان* پیدا شده که قرار است بین کارکنان همان پاساژ تقسیم شود هم به اندازه ای که از آتش سوزی پلاسکو غمگین و افسرده و دلمرده شدند، خوشحال و شاد مسرور میشدند یا نه؟


و به عکس العمل هایی فکر میکنم که قبلا شاهد بوده ایم، به چشم نداشتن ها و ندیدن ها، به جمله ی "خدا شانس بده"، به هجوم تهمت ها و ناسزاها و ... ادامه ندهم ، خودتان بهتر میدانید. فقط همین قدر بگویم که من هم از فاجعه ی پلاسکو غمگین شدم اما به این فکر کردم که اگر به جای این فاجعه، کارکنان پلاسکو را نعمتی عظیم در برمیگرفت و به جایِ واژه ای مثلِ مستاصل شبِ عید دست پر به خانه می رفتند هم، هشت-نه روز خوشحالی و سرور تمام ایران را بخاطرِ گشایش در زندگی عده ای از هموطنانمان فرا میگرفت یا نه؟!.


*رقم خسارت وارده شده به پاساژ پلاسکو


  • انارماهی : )

اجتماعی

پلاسکو

نظرات  (۱۰)

در پرانتز: میشه منم جزو لیست همیشگی دعاهات باشم؟...
پاسخ:
چشم
  • یا فاطمة الزهراء
  • سوال خوبی بود
    یقیناً نه
    پاسخ:
    ....
  • °• نیلگون •°
  • متاسفانه ملتی داریم که در هر صورت ناراحتن!
    از موفقیت آشنا و غریبه ناراحتن
    از بدبختی آشنا و غریبه ناراحتن
    از مردن ناراحتن
    از زنده موندن ناراحتن

    کلا  ملت ناراحتی هستیم :|||
    پاسخ:
    متاسفانه ...
  • فاطمه غلامی
  • از عجب منظری نگاه کردی !
    احسنت

    بی خود نبود پس +اینجا یادت افتادم
    پاسخ:
    درس پس میدیم استاد
  • محمد روشنیان
  • نمی دانم شاید نباید اینگونه بگویم
    ولی بخش عظیمی از این همدردی‌ها نمایشی است و در مواردی حتی شاهد هستیم /نا/ هنرمندانی هستند که از چنین وقایعی برای کسب شهرت استفاده می‌کنند. منظورم شخص خاصی را شامل نمیشود و کلی گویی می‌کنم تا غیبت نشود!
    پاسخ:
    درسته
    سلام
    بسی حق گفتین...ممنون بابت اینکه نگاه متفاوتتون رو گذاشتین ما هم ببینیم...

    پاسخ:
    سلام
    لطف دارید
    سلام علیکم
    همه حق
    اما با توجه به این حادثه هم ساکنین دیگر ساختمانها حاضر به نوسازی نیستند ...
    عاقبتتون بخیر بحق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام
    عجب ...
    کاش این سوال رو همه از خودمون می پرسیدیم! همه ملت ایران...
    پاسخ:
    کاش
    بلاشک نه :)))
    فک نکن اومدم برای این مطلب نظر بذارماا

    اومدم بگم آدقس وب من عوض شده من و تو پیوندها دقست کن :)))))
    پاسخ:
    خدا تو قو مقگ نده زهقا
    : )))))))))))))))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی