ولی بی شوخی من یه دوست فضول داشتم :/ هر کار کردم نشد که درست شه می اومد خونه ما من به همه چیز قفل میزدم :)) بخصوص به زبانم :| یهو یادم می اومد نیت کرده بودم روزه سکوت بگیرم :)) بعد یه مدت فهمید در برابر من کم شد فضولیش
برای منم خیلی سوال بود این قضیه و هست. با بعضی ها رابطه مو کمرنگ کردم و خیلی سرو سنگین. اگر قرار بود حرفی بزنیم کلا خیلی خیلی کم حرف میشدم پیش شون. برای من تجربه شد هرچی کمتر از خودم و کارام و دور و برم و خانواده ام حرف بزنم، دیگرانم جرات ورود به مسائلم رو به خودشون نمیدن. خودشون و جمع و جور می کنند. برای بعضی ها هم تصمیم گرفتم به روشون بیارم کارشون زشت بوده و مستقیم بهشون بگم.البته این آخری رو برای یه نفر امتحان کردم خیلی جواب داد. ولی این مورد آخر هنوز امتحانش و واسم در مورد بقیه پس نداده.
پاسخ:
خب وقتی ما رابطه مون رو کم می کنیم کم حرف هم هستیم اصولا تو حرفهای مربوط به زندگی افراد ولی یهویی زنگ میزنن بهمون یا میبیننمون و هزار و یکی سوال ردیف میکنن یه طوری که ما هنگ میکنیم :| باید چیکار کرد واقعا؟ شاید باید به روشون آورد ...
یه وقت از بزرگان فامیل خودته مثل خاله، عمه، زن دایی و ... یه وقت از خاندان همسرته مثل خواهر شوهر، مادر شوهر و .... یه وقت از دوستان و اقوام هم سن و سال های خودته. به نظرم برخورد با هر کدوم از این گروه ها متفاوته و نمیشه نسخه واحدی پیچید.
در پاسخ سوال بعضی ها باید با سوال "چطور مگه؟" پاسخ داد. اون طرف نمی تونه در پاسخت بگه هیچی محض فضولی میپرسم :)
در پاسخ بعضی ها باید جواب های کوتاهی مثل "نمیدونم"، "اطلاع ندارم" یا "ذهنم رو زیاد درگیر این مسائل نمیکنم" رو بکار ببری.
در پاسخ بعضی ها (بزرگترها) باید سکوت کنی و لبخند بزنی و یه طوری مودبانه با پاسخ های کوتاه و انحرافی بپیچونی شون.
اگر هم از خاندان همسر باشن بهتره که قبلش با همسرت مشورت کنی یا بهشون اطلاع بدی که فضولی های فلانی برات آزاردهنده ست و از ایشون نظر بخوای تا ذهن همسرت آماده بشه و بعد در سوال فامیل های فضول حواله شون بدی به جناب همسر. مثلا بگی همسرت بهتر اطلاع دارن و از ایشون بپرسید، یا بگی "راستش همسرم زیاد خوشش نمیاد درباره این مسائل توضیح بدم" البته اگه ایشون واقعا با شما همفکرن و راضی نیستن ها تا دروغ نگفته باشی.
یه وقت هایی هم لازمه با لبخند و کاملا مودبانه اما "رُک و صریح" به طرف مقابلت بگی این یک مساله شخصیه و دلم نمیخواد راجع بهش توضیحی بدم.
البته امیدوارم منظورت از فضولی "دخالت" نباشه چون معمولا آدم های فضول در کنار کنجکاوی های بیموردشون، دخالت و اظهارنظر بیمورد دارن، اینجا روش های بالا جواب نمیده
فعلا اینا به ذهنم رسید یاحق
پاسخ:
سلام سامره جان
خیلی کمک کننده بود حرفهات مرسی
البته جلوی هر فضولی ای رو نگیری منجر به دخالت میشه
ما آدم ها باید یاد بگیریم که با زندگی کسی کار نداشته باشیم .. متاسفانه الانم که همه سرشون تو زندگی دیگران هست.. هر اتفاقی واسه آدم پیش مییاد باید دلهره این رو داشته باشی وای مردم ...
چند باری برخرد سنگین آدم داشته باشه دیگه کسی جرآت نمیکنه سوال بپرسه و فضولی کنه
من معمولا دو در می کنم، جواب نمیدم. به کلمه هایی مثل "حالا"، "تا ببینیم چی میشه"، "هر چی خدا بخواد"، "شاید" و امثالهم. البته مهم ترین روشش همون کم حرف زدن و این چیزاس. من کلا تا ازم سوال نشه حرف نمی زنم. اونم که می زنم با همون جملاتیه که گفتم. واسه همین تعداد دوست زیادی ندارم، اما همونایی که دارم خیلی نابن :)
به خیلی چیزها بستگی داره، به سن و سالش، میزان و نوع ارتباطمون باهاش، شخصیتش و ...
گاهی اوقات سکوت کردن جواب میده، گاهی لبخند زدن، گاهی بحثو عوض کردن، گاهی پرسیدن سوال هایی مثل چطور و چه فرقی داره یا واسه چی میپرسی و گاهی هم رک و علنی گفتن اینکه دوست ندارم جواب بدم، شخصیه، و ...
البته من خودم همیشه تا جای ممکن سعی میکنم از روش های غیرکلامی و غیر مستقیم استفاده کنم، مگر اینکه جواب نده و محبور بشم از کلام استفاده کنم. بنظرم روش های مستقیم سخت تره