در گسترش افق دید بخیل نباشیم
میدونید، حقیقت اینه که من این روزها خیلی سردرگمم. ورود یهویی به دنیای تاهل اونم تو روزهایی که اصلا و ابدا فکرش رو نمیکردم، همه ی برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت زندگیم رو بهم زد (تا باشه از این بهم زدنا، خدا روزیتون کنه). الان دارم روی مرز حرکت میکنم، مرز بین دنیای تنهایی و دنیای دو نفره بودن، به اهدافم فکر میکنم، به فتح دنیا، به اینکه میخواستم تنهایی چیکاره بشم و کجای دنیا رو بگیرم به اینکه دلم میخواست تو چهل و پنج سالگی چه شکلی باشم و الان چی میخوام؟ میشه دو نفره بود و اهداف قبل رو دنبال کرد؟ میشه هم یه زندگی رو اداره کرد و هم خوب و خوش و شنگول از این شاخه به اون شاخه گشت زد؟ هنوزم میشه امیدوار بود و جنگید؟ هنوزم میشه دنیا رو عوض کرد؟
اینا سوالاییه که این روزها از خودم میپرسم و در جواب همه شون یه بله ی محکم میگم ولی چیزی که جالبه تغییر برنامه هاس، تاهل آدم رو آرزو به دل نمیکنه، محدود هم نمیکنه ولی شکل فعالیتهای آدمو عوض میکنه، تا دیروز اگر میخواستی بری یه نشریه بزنی که افکار و عقاید اسلامی و قرآنی رو نشر بدی، از امروز خودت میشی یه نشریه متحرکِ زنده ی پویا که اخمش یه جهان رو بهم میزنه و لبخندش زندگی میبخشه.
دنیای تاهل بزرگه، به بزرگی افق دید ما.
ان شاالله به برکت حضرت زهرا.س.و اقا امیرالمونین..زندگی تان گلباران معنویت..!
نگاه حضرت صاحب الزمان به زندگی تون...!
-------------
از تجربیاتتون بفرمایید..خوشحال میشیم:)
----------
+دین تان در آستانه ی کامل شدن است..!
به رسم بآنوی عشق برایمان دعا کنید همسایه مجازی عزیز:*