انارماهی

بسم الله

بایگانی

راهنمایی ام کنید لطفا

دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۱:۵۴ ب.ظ

هفته پیش سرِ کلاس بحثِ این بود که آدم باید یک کار یا نهایتا دو کار را انجام دهد ولی به نحو احسن انجام دهد. طبق معمول کسی که از این مساله شاکی بود و سوال داشت و مساله ی هر روزه ی زندگی ش بود، بنده بودم که در کنار همه ی کارهای روزمره هزار و یک کار دیگر هم داشتم، جوابِ استاد چیزی بود به معنی اهم مهم کردن، من ولی با اهم و مهم کردنِ فعالیت هایم مشکل دارم، شاید هم کنار گذاشتن هر کدامشان را به معنی سقوط میدانم ولی الان به نقطه ای رسیده ام که ... بهتر است انتخاب کنم.


روحیه ای که از بچگی با من بود، روحیه ی ساخت و ساز بود، فکر میکردم برای اینکه به کسی محتاج نباشم باید بلد باشم همه چیز را بسازم و با همچین روحیه ای فکر کردم همه چیز را ساختن یعنی همه چیز، پس باید علاوه بر ابزار و مواد مادی و فیزیکی وارد حوزه ی ادبیات و شعر و داستان هم میشدم، مثلا به این فکر کردم که اگر روزی کتابی نبود که بخوانم بنویسمش، یا اگر روزی آینه ای نبود که خودم را در آن ببینم بسازمش، یا مثلا جامدادی و تخت و کمد و هر چیزی که به ذهنم میرسید و دور و برم بود را دوست داشتم خودم بسازم. اصلا نمیدانم چرا و چگونه ولی برایم عیب و عار بود که یک وسیله صنایع دستی را بخرم، چون فکر میکردم وقتی خودم بلدم بسازمش خریدنش یعنی مسخرگی، با همین نگاه خیلی چیزها را یاد گرفتم، و باز از آنجا که نشستن سرِ کلاسِ استاد را تاب نداشتم هر چیزی را خود آموز و با آزمون و خطا یاد گرفتم، مثل نصب ویندوز که بعد از دو بار سوزاندن کامپیوتر پنتیوم فورِ قدیمی مان حاصل شد.


حالا نمیدانم کدام را انتخاب کنم و خوب و تمیز انجامش دهم و غصه میخورم از این درخودگوریدگیِ خودم ایجاد کرده ی سنگین.

  • انارماهی : )

من

نظرات  (۹)

ببخشین! بخاطر نصب ویندوز دوبار کامپیوترتون سوخت؟! مگه بخاطر ویندوز ؛کامپیوتر میسوزه!؟!
........
یه مقدار با این تفکر که خریدن وسیله ای که میشه ساخت مسخرگی هستش مخالفم ... درسته ساختن یه وسیله خیلی لذت بخشه اما نباید یادمون بره هرکدوم از همین از پیش ساخته شده ها برای مردم درآمد زا بوده و دارن روزی خودشون رو در میارن با فروشش!!!
حالا دیگه یگه ... 
پاسخ:
خب بله
توی یک روز شش مرتبه ویندوز عوض کردم
و این روال تا یک ماه ادامه داشت چون اون زمان که این کار رو میکردم ویندوز دو هزار و می بودن به اضافه یه ویندوز فارسی به اسم ام آر تی، دوست داشتم سه تاش با هم رویِ کامپیوترم باشه و نمیخواستم قبول کنم که نمیشه و در یک ماه دو مرتبه کامپیوتر ما سوخت، در حد دود بلند شدن از کیس

خودم هم مخالفم و نوشتم که کمکم کنید .

اما با اینکه برای عده ای درامد زا است موافقم باهاتون، و نمیگم باید ازشون نخرید، ولی سوالم اینه که من چه کنم با این روحیه
: )
این هایی که نوشتین دقیقا وصف حال من هم هست. به این نوع شخصیت ایده آلیست میگن. کسی که میخواد همه چیز رو در حد نهایت داشته باشه. شاگرد اول دانشگاه باشه، سه تار بزنه، رمان بنویسه، کاریکاتور بکشه، ورزشکار در حد حرفه ای باشه، حافظ قرآن باشه و روزی ده پونزده ساعت مطالعه داشته باشه و ...
اما نکته اینجاست که اینها همه با هم و در حد کمال غیر ممکنه.
من خودم چند سالی است با این آیه خودم رو و امیال ایده آل گرایانه ام رو کنترل می کنم :الذی خلق الموت و الحیات لیبلوکم ایکم احسن عملا.
حالا که قرار است ما کار کنیم نباید هرکاری بکنیم ، باید ببینیم چه کاری احسن است.
حالا چه کاری احسن است ؟! استاد صفایی حائری بیانی دارند: ببینید چه چیزی ضرورت بیشتری دارد، اگر دو چیز ضرورتشان یکی بود آنی را انتخاب کنید که استعداد بیشتری در آن دارید و اگر استعدادتان هم در هر دو یکی بود، آنی را انتخاب کنید که به آن علاقه ندارید ، تا مبارزه ی با هوای نفس کرده باشید.
پاسخ:
خیلی ممنونم
کمک کننده بود
  • رضوان ِ رضوان
  • ببین درونت چه موضوعی یا دو موضوعی شعله ور تره و بیشتر عاشقشی ... برو دنبالــش
    پاسخ:
    درون ملاکِ خوبی نیست برای این انتخاب
    می فهمم.من هم تا قبل از این همین مشکل رو داشتم.بین فنی بودن و ابزار مهندسی سر و کار داشتن  و اهل قلم بودن و با کتاب سروکار داشتن مونده بودم که کتاب رو انتخاب کردم و الان هم خیلی خوشحالم.
    انتخاب کنید.مطمئنا بهترین انتخاب همونیه که انتخاب خواهید کرد.
    یاحق
    پاسخ:
    ان شاالله
    ممنون
    دقیقن منم همینم...تصمیم گرفتم که ی کار و یا دو کار را در حد عالی انجام بدم و از هر چیز متفاوتی ی زمینه ای داشته باشم....اما سخته...سختمه
    پاسخ:
    بله خیلی سخته ...
  • ماهیُ ماه
  • سلام.
    دغدغه تون جالب بود.
    من هم تا حدی اینجوریم، یعنی کمالگرا
    و دلم میخواد هر چیزی که بهش علاقه مند هستم رو یاد بگیرم و توش عالی باشم.

    این خصلت (کمالگرایی) حتی مشکلات عدیده ای رو توو زندگی شخصیم و توو انتخاب هام
    برام ایجاد کرده، مثل : انتخاب کار، رشته تحصیلی، دوست، همکار و حتی همسر...  :(

    فقط  اینو میدونم که این ویژگی منو تبدیل کرده به یه اقیانوسِ کم عمق!
    این اسمیِ که خودم برای خودم انتخاب کردم و در پاسخ افرادی که ازم
    میپرسن خودتونو معرفی کنید  یا  ویژگی های بارزتون رو بگید، میگم.

    هرچیزی هم مزایا داره، هم معایب،
    ولی به نظرم معایب و تبعات این ویژگی توو زندگی خودِ شخص
    و حتی اطرافیانش، گاهاً جبران ناپذیر و اذیت کننده است متاسفانه  :(

    پاسخ:
    سلام
    والا برای امن انقدر اذیت کننده و جبران ناپذیر هم نبوده
    یعنی یه جاهایی تونستم خودم رو قانع کنم
    ولی خب مسائل خاص خودش رو هم داره
  • رها مشق سکوت
  • من خیلی از این روحیه ای که داری و ازش نوشتی خوشم میاد، خیلی زیاد. خودم تا حدی اینطوری هستم، اما دلم میخواست خیلی بیشتر از اینها این خصلت رو داشتم، یعنی اونقدرها که میخوام در این زمینه از خودم رضایت ندارم، اما همونجور که خودت گفتی، این قضیه میتونه مشکل ساز هم باشه، به نظرم بهترین چیزها هم اگر توش افراط باشه به اندازه ی وقتی که توش تفریطه میتونه ادم رو دچار دردسر بکنه

    تو این شرایط که مجبور به انتخابم، من خودم میشینم اولویت بندی و بالا پایینشون میکنم، برای این کار، قبل هر چیز باید اهداف و انتظاراتی که از یک سال بعد، دو سال بعد، ده سال بعد و ... دارم رو بدونم و بشناسم، و بعد ببینم هر کدوم از کارهایی که دارم انجام میدم چه مزایا و معایبی برام داره، و چقدر در جهت رسیدن من به اون لیست اهدافم برای سالهای مختلفم سازندنست، اینجوری انتخاب کردن از بینشون ساده تره. و بعد معتقدم ادم همیشه میتونه طبق اولویت هاش طوری برنامه ریزی کنه، که به درصد بالایی ازشون برسه، منتها برای اونی که تو اول لیست قرار داره زمان و تلاش بیشتری میذاریم، برای اونایی که درجات پایین ترن، به ترتیب کمتر وقت و انرژی.

    من خودم شخصا جز دسته ی ادمهای کمال طلبم، و از اینکه یه کار رو نصفه نیمه انجام بدم عصبی میشم، ولی از اونجایی که خیلی عجولم، همیشه دلم میخواست هرچیزی که بهش فکر میکنم هم انجام بدم. خوشبختانه مسیر زندگی طوری پیش رفت که این خصلت های من تعدیل بشه و چندسال پیش مجبور شدم انتخاب کنم بین چیزهایی که میخوام یا دارم انجام میدم، و اگه بخوام یه مثال ازش بزنم، نتیجش این شد که با اینکه عاشق عکاسی بودم و میخواستم اموزش حرفه ایش رو شروع کنم، به خاطر شرایط درسی که تصمیم گرفته بودم ادامش بدم، به این نتیجه رسیدم که حداقل تا 8 سال اینده برام امکان این نیست که بتونم به صورت تخصصی عکاسی رو یاد بگیرم، اوایلش برام خیلی خیلی سخت بود کنار اومدن با این قضیه، ولی حالا اونقدر غرق اولویت اصلیم که همون درسم بوده شدم که اصلا بهش فکر نمیکنم، ولی میدونم بالافاصله بعد وقتی که به جایگاهی که میخواستم رسیدم، حتما عکاسی رو به طور تخصصی و حرفه ای ادامه میدم.

    کامنت آقای محمد حسن خیلی خوب بود

     

    پاسخ:
    چه توضیح کاملی
    ممنونم رها
    ولی من وقتی یه کاری رو نصفه انجام میدم دیگه ناراحت نمیشم
    قبلا میشدم
    ولی الان به این فکر میکنم که خب این رو الان حس انجامش رو ندارم ولی انرژی رو میذارم برای کارهای دیگه ای تا انرژی انجام اونم بیاد
    اینجوری هم در تمام زمانی که حس و حالش رو ندارم بیکار نبودم
    هم حس بدی از انجام نصفه نیمه ی کار ندارم
  • لیلا پارسافر
  • خلاصه عرض می کنم که به اعتقاد من هر کسی در این دنیا رسالتی داره. بگردید اون رسالتو پیدا کنید و ببینید چه کارهایی برای به سرانجام رسوندن اون رسالت کمک کننده است و کدوم مانع. و در نظر داشته باشید برای انجام این رسالت وقت محدودی دارید پس به طور مثال به جای اتلاف وقت در نصب ویندوز به کاراهای مرتبط با رسالتتون بپردازید. حالا اگر به طور مثال این تلاش برای نصب ویندوز در مسیر همین رسالت بوده که حرفی نیست :)
    و دقت داشته باشید که شاید بعضی از کارهایی که شما به اشتباه، اصرار دارید انجام بدید رسالت فرد دیگه ای بوده و هست... مانع انجام رسالت بقیه نباشید...


    پاسخ:
    به نکته عالی ای اشاره کردید
    ممنونم
  • مداد مغزی
  • مومن تو هیچ چارچوبی نمیگنجه...
    نمیگم بیست بُعد داشته باشین!
    ولی ده بعد رو داشته باشین...
    دو سه بعدی بودن برای ماهایی که مثلا ادعا فعال فرهنگی بودن داریم یعنی در جا زدن
    یا علی

    پاسخ:
    چقدر این کامنتتون به دلم نشست
    ممنون

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی