انارماهی

بسم الله

بایگانی

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چهل» ثبت شده است

روز اول

پنجشنبه, ۴ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۳۹ ق.ظ
زندگی در دنیا جز بر مدارِ درد نمی گردد ، اگر گذری هست ، با درد هست ، و اگر سوسوی روشنایی و امیدِ رهایی هست ، در لحظه های صبر است که هست ، ... به درد ، داغدیدهء مان میکنند که به صبر طلاکوب شویم ، ... جز بر کاغذِ درد ، تذهیبِ خطِ صبر نمینشیند ، ...خیال میکنیم همین که بنشینیم درون خانه و به دیر و زود شدنِ ساعتِ ناهار و شام مان صبر کنیم ، بهمان میگویند صبور ... خیر باباجان ، اینچنین نیست ، ... درد میدهند که صبور شویم ، که همراهمان باشند ، هرچه درد بیشتر ، همراهی بیشتر ، هرچه داغدیده تر هم قدم شدن ها سنگین تر ، ... صبر ، معلولِ علتی ست به نام درد ، که جز به درد به دست نخواهد آمد ، ... اِنَّ الله مَعَ الصّابِرین ...
  • انارماهی : )

از روزیِ این روزها تا چهل روز مانده به محرم

سه شنبه, ۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۰۷ ب.ظ
یک بنده خدایی هست ، که میگه : این حرفهایی که الان دارم بهتون میزنم رو خوب گوش کنید ، خودم هم تا حالا اینا رو نشنیدم : )حکایتِ حرفهاییه که روزی مون میشه ،چند روز پیش نشسته بودیم زیرِ سایهء درختهای یه جای خوش آب و هوا از دانشگاهِ شهید بهشتیِ تهران و داشتیم دادِ سخن میدادیم ، اولِ هر جمله م به مخاطبم میگفتم که :ببین همین الان به ذهنم رسید که ...ببین اتفاقن همین الان داشتم به این فکر میکردم که ...راستی به این هم بیا فکر کنیم که ...واقعن هر چیزی که میگفتم به صورتِ آنلاین داشت از بالا مخابره میشد روی زبونم و هیچ حرفی نبود که قبلن بهش فکر کرده باشم و هزار و یک بار از هزار و یک فیلتر ردش کرده باشم ، اون حرفها روزیِ ما بود و باید اون روز و اونجا بینمون رد و بدل میشد . یکی از حرفهایی که اون روز روزی مون شد این بود که :خدا وقتی داشت قرآن رو ذره ذره نازل میکرد به قلبِ حضرتِ محمد صلی الله علیه و آله و سلم ، قرار نبود که با هم حرف بزنن و بعد از حرفهاشون یه کتابی بمونه و بعد ما بخونیم و بگیم : آخییییییی ببین حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم چه رابطه عمیق و نزدیک و باحالی با خدا داشته ، ... قرار بود که این قرآن بمونه تا ما از روش خدا رو بشناسیم و بدونیم با بنده هاش چجوری رفتار میکنه ، وقتی اینجا تو سه آیه اولِ سورهء ضحی خدا قسم میخوره و میگه : قسم به روز ، قسم به شب ، ما تو را هرگز رها نکرده و مورد خشم قرار نداده ایم ، فقط برای حضرتِ محمد صل الله علیه و آله و سلم نگفته که ، ماها هم بنده شیم ، دوستمون داره ، خییییییییییلی هم دوستمون داره ، این حرفها رو برای ما هم زدن ، برای دل خوشی ما هم گفتن ، ما رو هم وانگذاشتن ، خشمگین هم نشدن برابرمون ...+ از پس فردا چهل روز به محرم مونده ، موافق هستید چلّهء صبر و سکوت و لبخند بگیریم یا نه ؟ چهل روز ، هر اتفاقی که افتاد و هرچیزی که شد ، صبر کنیم ، سکوت کنیم و لبخند بزنیم ، عصبانیت و تندی و ناراحتی توی این چهل روز ممنوعه مگر در مواجهه با دشمنانِ اهل بیت علیه السلام  ، در پایانِ هر روز هم تا جایی که امکانش برام باشه ، یه پست میزارم و کامنتدونی ش رو باز میزارم اتفاقاتِ روزمون رو تا جایی که میشه برای هم بنویسیم و بگیم که کجا چجوری تونستیم مقاومت کنیم ... هرکی هست یه یاعلی بگه + مدت خیلی زیادیه که من برای کسی کامنت نمیزارم یا توی وبلاگ های خیلی کمی میزارم ، عذر بنده رو بپذیرید ... دسترسی م به نت محدوده ... انشاالله تا هفته آینده درست میشه
  • انارماهی : )