انارماهی

بسم الله

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

31. قبح ریزان

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۶ ق.ظ

تویِ اتاقِ به اصطلاح فکرِ برنامه ای رادیویی نشسته ایم و داریم نمایشنامه های هفته ی قبل را بررسی میکنیم و برای هفته ی بعد برنامه ریزی، تهیه کننده ی برنامه که خانمی ست حدودا پنجاه ساله، نمایشنامه ی مرا رد کرده، با این ایراد که "این مسائل رو نمیتونیم تو رادیو مطرح کنیم". وسطِ جلسه هم همه ی ایده هایم رد میشود و دستِ آخر جواب میگیرم که:

"مسائل جامعه مثلِ یه کوه میمونن، اگر سطحِ آگاهی مردم و رشدِ مسائل و مشکلاتِ تویِ جامعه به قله ی کوه رسیده باشه، صدا و سیما باید وایسه این پایین، و از چیزهایی که تویِ کوهپایه میگذره بگه، چون براش خیلی وحشتناکه که بخواد جامعه رو چیزی که واقعا هست ببینه"


حرف انقدر برایم سنگین هست که یکی دو هفته به همه ی فیلم ها و سریالهایی که تا به حال دیده ام به همین دید نگاه میکنم و فیلم ها و سریالها را با آنچه میشنوم مقایسه میکنم. راستش تا حالا از این کارها نکرده ام که بخواهم به دیدِ انتقادی به رسانه نگاه کنم چون بنظرم، کارِ عبثی بوده، اما این بار نتیجه ی ابتدایی ترین فکرهام انقدر اسف بار است که به تفکراتم ادامه میدهم.


تویِ سریال هایمان نشان میدهیم که دختر بدونِ اجازه ی پدر و خانواده اش ازدواج میکند و این ازدواج منجر میشود به بی آبرویی خانواده و سکته ی مادرش و بعد طبقِ روال عادیِ سریالهای ایرانی تهش همه چیز خوب و خوش میشود، یک مردِ خیلی خیلی خوبی میاید و دختر را با تمامِ شرایطش میپذیرد و پول و امکانات در اختیارش میگذارد، یا مثلا خواستگارِ خواهرِ دخترِ دیگری که بی هیچ اطلاعی از خانواده ازدواج کرده اصلا تحقیق نمیکند که چرا؟ چرا این دختر بی خانواده است؟ چرا این دختر بی خانواده زندگی میکند؟ مساله به همین سادگی و خوشمزگی بیان میشود، و بعد از بیرون، از متنِ جامعه خبرِ روابطی را میشنویم که یک جور فاجعه ی انسانی ست، ارتباطِ خواهرِ زن با دامادِ خانواده، ارتباطِ مادرِ زن با دامادِ خانواده، ارتباطِ خواهرشوهرِ مجرد با برادرِ خودش و به وجود آمدنِ یک بچه، ارتباطِ زنِ شوهر دار با دوستِ زن و بچه دارِ همسرش ...


این را تا اینجا داشته باشید

سالِ هشتاد و پنج که سریالِ نرگس با آن حجمِ عظیم مخاطب و حتی پوشش پخش خیابانی به بیننده ارائه میشد، اوجِ اوجِ بدیِ یک دختر و پسر این بود که دختر در راه مدرسه از پسر خوشش آمده بود و پسر به خواستگاری ش آمده بود و همه ی مشکل سرِ ازدواجِ دخترِ فقیر و پسرِ پادشاه شکل گرفته بود ...

بنظرِ شما موقعِ پخشِ نرگس یعنی حدود ده سالِ پیش، قله ی جامعه به کجا رسیده بوده که نرگس شده بوده کوهپایه ش؟ الان به کجا رسیده که ازدواجِ مخفیِ دخترها شده کوهپایه ش ؟


فاجعه وقتی وسیع تر میشود که فکر کنیم، مثلا ده دوازده سالِ آینده که رسانه بخواهد همچین چیزهایی را مطرح کند و درباره ش حرف بزند و قله  آنقدر بلند شده باشد که کوهپایه اش رسیده باشد به مسائلی که ذکر شد، ما دقیقا در چه جامعه ای و کجا زندگی میکنیم؟


  • انارماهی : )