روز بیست و هفتم ... کربلا ادب است
سه شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۲:۱۴ ق.ظ
مهم نیست که خبر شهادت مسلم ، در زرود به امام حسین علیه السلام رسید یا زباله یا صفاح ، مهم نیست که اول کسی که برای بردنِ نامهء امام راهی کوفه شد قیس بن مسهر صیداوی بود یا دیگری ، مهم نیست که دومین نامهء امام از حاجر راهی کوفه شد یا از العقیق ، مهم نیست که فرزدق شاعر کجا امام را دید و زهیربن قین کجا به امام پیوست ...
اینها موخراتِ کار است ، مهم پیوستنِ زهیر است و شهادتِ مسلم و حرفهای قیس بالای منبر مسجدِ کوفه ، حتی آنکه زهیر چرا پیوست و مسلم چگونه به شهادت رسید و نامهء قیس چه شد که به دستِ اهلش نرسید هم مهم نیست ...
کربلا ، تاریخ نیست که هی بخوانی و هی بخواهی بنویسی از این منزل تا آن منزل به دخترِ علی بن ابی طالب علیه السلام چه گذشت ، کربلا جغرافیا نیست که نقشهء حرکتِ کاروان از مدینه به عراق را بکشی مختصاتِ هر منزل را در بیاوری و بدانی که هر منزل دقیقن چقدر با کربلا فاصله داشت ...
کربلا ادبیات نیست که هی بخواهی از استعاره و تشبیه و کنایه و مراعات النظیر کمک بگیری و روایتش کنی ... که کربلا خودش کمک است به استعاره ، کمک است به تشبیه ، کمک است به کنایه و کمک است به مراعات النظیر ...
کربلا ادب است . ادبِ در رفاقت ، ادب در فرزندی ، ادب در هم نشینی ، ادب در هم سفره شدن ، ادب در بخشش ، ادب در مهربانی ، ادب در صبر ، ادب در خشوع ، ادب در فقر ، ادب در غنا ، ادب در بندگی ، ادب در ...
قلم بازی های مرا یارای نوشتن از کربلا نیست ، هنوز ادب ندارم ... هرکه دوست دارد ، بخواند و بداند ... اینجا دیگر روزشمار بلا ندارد