روز شانزدهم ...
جمعه, ۱۹ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۳ ب.ظ
نوشته بود :
" مدتهاست که وقتی رنگِ مانتو و روسری یا مقنعه ام همخوانی ندارد ، احساس بدی نمیکنم ، وقتی جورابِ قرمزم از کفش مشکی میاید بیرون خیلی خودم را نمیکشم ، هر کتابی که دوست داشته باشم را بدون توجه به معروف بودن و نبودنِ نام نویسنده و نوع موضوع انتخابی میگیرم دستم و توی مترو یا هر مکان عمومی دیگری میخوانم ... مدتهاست که دیگر نگاه کسی روی چینِ جلویِ مقنعه ام سنگینی نمیکند . انگار نگاهم به نوری معطوف شده که دیگر نگاه "مردم" را نمیبیند ..."
یاد بگیریم ...
+ شماره سوم نشریه مجازی هم وبلاگی منتظر شماست