شبیه هم بودند؛ براش خوشحالم. بیخیال حرف بقیه

- پرسیدی درآمدش چقدره؟

+ نه

- پرسیدی منظورش از ساده زیستی چیه؟

+ نه

- پرسیدی چه برنامه ای داره برای آینده ش؟

+ نه

- میشه بگی یک ساعت و ربع توی اتاق داشتید به هم چی میگفتید؟

+ نمیدونم فقط میدونم خیلی به هم شبیه بودیم

- همین؟!!!

+ خب آره، حرفهاش رو من میفهمیدم، نیاز به توضیح اضافه نداشت برام.

- : |

وَمَا رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی؛

+ چجوری انقدر خوب آر پی جی میزنی؟

- با چشم بسته

جنگ بود، نه شوخی

+ حلالم کن آقاجون

- مرتضا، ازت راضی نیستم بری خودتو به کشتن بدی، برو دفاع کن

متوکاربامول+بتامتازون+روباکسیم

+ ینی هر سه تا شو همین امشب بزنم دکتر؟

- آره ، برا فردا شبت سه تا دیگه مینویسم

پ.ن: درد داشت، خیلی

بالاتر

+ میگم، ممدرضا قدش بلند بود آره؟

- آره خیلی، با ضد هوایی زدنش

بدونِ درد و خونریزی

+ چقدر لاغر شدی، چشمات گود رفته، شکمت رفته تو

- آره، همه میگن، آخه مهرشو از دلم کندم انداختم بیرون

گرفتار گرفتار گرفتاااااارم، قسمت بشه با "جون" تو روضه ت ببارم

سجاده نشینِ با وقاری بودم "آقا"
بازیچه ی کودکانِ کویم کردی ...


: موضوع پروپوزالم رو هنوز ننوشتم، این دوشنبه باید با خودم ببرمش

- باز عمه ی سادات پریشوووونه

: موضوعایی که بهم گفته بودی رو یه بار دیگه برام یادداشت کن ببینمشون

- یک قافله تو قلبِ بیابووووونه

: از کتاب نظریه های ارتباطاتمون دو فصل حدفه، دقیقا همون دو فصلی که من خوندم

- پریشونه پریشونه پریشووووونه

: خوب شد حالا از بچه ها پرسیدم

- انگار نه انگار که مهموووونه

: وسایلت رو جمع کردی؟

- میذاری دهه ی محرم رو برم خونه ی بصی جون اینا بمونم؟

: ده رووووووز بری بمونی اونجااااا؟؟؟؟!!!!!!

- خب حالا عین ده روز رو نه، مثلا نه روز برم ، بذار دیگه

: باید فکر کنم

عنوان ندارد

- به کی رای دادی؟
: نادر سلیمانی
- واااا اون که اجراش خوب نبود
: چون خوب نبود رای دادم، میدونستم همه رای میدن به مهران غفوریان دلم سوخت

235

: سورهء یوسف داریم ؟ + آره : سورهء زلیخا چی ؟ + ...