انارماهی

بسم الله

بایگانی

بی وطن

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۴۶ ب.ظ

"رضای لبنانی که سکوتِ او را می بیند، سرِ حرف را باز می کند:

- راستی، روزه که هستی؟ به خاطر مزرعه ی اَندی که روزه ات را باز نکردی؟

- روزه ام

- دائم السفری ها ارمیا! دائم السفر وطن ندارد ...

- وطن ندارم. روزه ی بی وطن همیشه درست است ..."*


باید دانه دانه، یکی یکی، شاید هم مشت مشت و خروار خروار، بکنی بندازی دور. همه ی چیزهایی که دلت بهشان چسبیده را. نمیدانم چه مرضی ست که از همه ی کارهای عالَم، از همه ی بگیر و ببندهای این طرفی و آن طرفی، از همه ی واحدهای درسی، همیشه دوست دارم سخت ترین هاش را بردارم برای خودم. مثل آن سال که هیچ کس با استاد ح.ف درس برنداشت، یا وقتی که رفتم نشستم سرِ کلاسِ استاد سین. یا وقتی که با خاله اینها رفتم بیمارستان، یا وقتی که عروسکم را دادم به رها، یا وقتی که شیرینی لطیفه خوردم. یا وقتی که با آقاجون حرف زدم. یا وقتی که با مالیدنِ پیهِ همه چیز به تنم همه چیز را به مامان گفتم. یا وقتی که ... . من همیشه سخت ها را انتخاب کرده ام. به دلیلِ نامعلومی، حالا هم بی وطن می شوم، به دلیلِ نامعلومی.


* بی وتن، رضا امیرخانی، فصلِ زبان.

  • انارماهی : )

من

نظرات  (۳)

اگه دو تا قورباغه داری که باید یکیو قورت بدی از بزرگ تره شروع کن !
پاسخ:
اگر بزرگتره توی گلوت گیر کرد و خفه ت کرد چی ؟
  • بهارنارنج :)
  • شما فعلا باید در خدمت اسلام و مسلمین باشی!لازم نکرده بری پیش حسین  سخا:)
    پاسخ:
    از دستِ تو
    : )))))))))))))
    واسه اینکه خودت دوس داری کار سخت ترو اول انجام بدی . قورت دادن قو.رباغه ی بزرگ سخت تره . تو گلو گیر نمی کنه ولی بعد از قورت دادنش خیالت راحت تره :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی