قلبِ رآکتور پر از خون بود*
چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۲۸ ق.ظ
مثلِ لاستیکی شده ام که در بالاترین سرعت وسطِ جاده بترکد و ماشین را چپ کند. چپ شده، زل زده ام به سقف، به سقفِ دنیایی که باید بداند #این_روزها_بنفش_نمیماند .
* نسلِ ما از شاهدانِ عینیِ خون های جاریِ قلبِ رآکتور بود، از شاهدانِ عینیِ لبخندهای روشنِ علیرضا، از شاهدانِ عینیِ پاهایِ کوچکِ آرمیتا از شاهدانِ عینیِ یک توافقِ لعنتی.
* نسلِ ما از شاهدانِ عینیِ خون های جاریِ قلبِ رآکتور بود، از شاهدانِ عینیِ لبخندهای روشنِ علیرضا، از شاهدانِ عینیِ پاهایِ کوچکِ آرمیتا از شاهدانِ عینیِ یک توافقِ لعنتی.