تو یک تیر "خلاص" شده ای به پهنه ی هستی
جمعه, ۱۸ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۳ ق.ظ
یک وقت هایی توی زندگی برای رسیدن به چیزی میدویی، تند، بدجور، خودت را به در و دیوار میکوبی که برسی بهش، میرسی، میبینی نیست، رفته، تمام شده، نخواسته که باشد.
دقیقا بعد از این وقت هاست که دیگر به معنای واقعی کلمه واژه ی "ذوق" از فرهنگ لغات زندگی ات حذف میشود، تو دیگر حتی ذوق غمگین شدن برای کنسل شدن عروسی پسر عمو را هم نداری، حتی معجزه هم کارساز نیست.
+بلوار دریا، یک نصفه شب، پیاده روی جهت هضم غذا