انارماهی

بسم الله

بایگانی

لطفن سرطان بگیرید

چهارشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ق.ظ
توی ایستگاهِ مترو مرا دید ، آمد طرفم ، دستم را گرفت ، شروع کرد به نوازش کردن ، دستم را وِل نمیکرد ، با هم رفتیم رویِ پله برقی ، مردم از سپیدیِ مویِ او و تیپِ جوانانهء من تعجب کرده بودند و همین طور از الفاظِ محبت آمیزی که میگفت و میشنیدم .تمام مدت به تنفری که هفتهء قبل و تا همین چند شب پیش توی وجودم نسبت بهش داشتم فکر میکردم و سوالهاش را ناخودآگاه جواب میدادم ، برای همین وقتی گفت کجا میری بی اختیار گفتم : "خانه" و بعد برای اینکه دروغ نشود جدی جدی آمدم خانه ، مقصدم ناکجا آباد بود . از دندانم پرسید ، با نگرانی ، هی پرسید و هی پرسید و پرسید و ته و توی ماجرای دندان را دراورد و تاکید کرد که همین امروز بروم دنبالش ببینم دندانم چه میشود ...فکر کردم آدمها وقتی در موقعیتِ ترحم کردن قرار میگیرند چقدر خوبند ، چقدر مهربان اند ، چقدر وقتی چند سالِ پیش آن بیماری سخت را گرفتم همه دوستم داشتند ، همین آقاجون با چنان حسرتی میرفت توی اتاقی که من توش نبودم و راه میرفت و اجزای اتاق را تجزیه و تحلیل میکرد که انگار مرده ام . هر روز حالم را میپرسیدند ، هرچیزی را نمیخواستم از جلویِ چشمم دور میکردند ، هرچیزی را هوس میکردم زود فراهم میشد .دلم خواست یک سری آزمایشاتِ سرطان برای خودم جور کنم ، اسکن کنم و با فتوشاپ اسم و مشخصات را تبدیل به اسم و مشخصاتِ خودم کنم و پرینت بگیرم و سرطانم را به همه نشان دهم ، آن وقت است که نخواهی بروی دانشگاه نمیروی ، همه بهت اجازهء همه کاری را میدهند ، کنکور ارشد قبول نشوی مهم نیست چون درگیر شیمی درمانی بوده ای ، هیچ کس به اینکه چی میپوشی و چجوری میگردی و به کیفت پارچهء سبز و زنگوله آویزان کرده ای گیر نمیدهند ، چون قرار است بمیری ، چون همه میدانند چیزی هست که تو را آزار میدهد ، چون همه از زجری که میکشی آگاهند ، همه باهات مهربان میشوند ، حرفهای تندت را میبخشند ، اشتباهاتت را نمیبینند ، هر طور و با هر کسی که بخواهی میگذارند ازدواج کنی ، مراسماتت را طبق عقاید خودت برگزار میکنند چون میدانند تو داری میمیری ، تو داری زجر میکشی ، میدانند و میفهمند که تو درد داری ...خدا ، نسبت به بنده هاش رحیم است ، و بنده هاش لایقِ ترحم ، خدا میداند بنده هاش را در درد و زجر و سختی و آزار آفریده ، پس مهربان است ، به دردهای بنده هاش آگاه است ، ... بنده های خوبِ خدا ، همهء ما دردهایی داریم که فقط خودمان به آنها آگاهیم ، لطفن قبل از ابتلاء به سرطان با هم مهربان شویم .
  • انارماهی : )

ما آدم ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی