13. میدانید اسم بچه ها را کجا عوض میکنند ؟ میخواهم اسم دخترم را بگذارم چنار
حامله که شدم ، بهش گفتم دوست دارم اسم بچه را بزارممداد، چاهار ماهم بود که خانوم دکترِ دهن لقِ بی حیا ، بچه م را لو داد که دختر است ، کمی فکر کردم دیدم مداد اسم دخترانه ای نیست ، بهتر است اسمش را بگذاریمسنجاق قفلی، هم آخرِ سیلابِ اولش صامت بود و عاشقش خیلی راحت میتوانست یک میم بچسباند تهش و صداش کند سنجاقم ، هم من وقت هایی که دلم خیلی مادرانگی میخواست سنجاقک صداش میکردم و تهِ دلم قنج میرفت ، عمه خانمش از در درامد که سنجاق قفلی هم شد اسم ؟ اسم بچه را بگذاریدموبایلکه با مصما باشد ، از من انکار و از او اصرار ، زنِ دنیا دیده و روشنفکری ست ، قبول کردم ، ولی وقتی که عمه خانم عازم سوئد شد گفتم حالا که عمه نیست ، هر چند سال یکبار میخواهد بیاید و بچه را صدا کند ، بگذار خودم اسم بزارم روی بچه ، گفتم اسم بچه م را میگذارمبرچسب، همچین میچسبد به دلم ، به دلِ باباش ، به دلِ همه ، محبوب میشود ، باباش یهو زد توی ذوقم که اسمِ نوه خالهء بابا بزرگِ یکی از کارمندهاش برچسب بوده و افتاده توی استخر و مرده ، شگون ندارد ، دوباره نشستم اسم انتخاب کردم ، تصمیم گرفتم اسم بچه م را که دختر هم بود بگذارمترول، که همه یادِ تصاویر ترول بیفتند با اسم بچه م و لبخند روی لبهاشان زجر کش شود ، آقابزرگش گفت چون بچه توی محرم به دنیا میاید خوب نیست اسم خنده دار داشته باشد ، از این تیریپ مذهبی ها برداشتم گفتم اسم بچه را میگذارمپرچم، بینِ پرچم وکُتَلبا باباش بحثمان شد ، آخه شما بگویید خدایی کُتَل اسمِ پسرانه ای نیست ؟ بحثمان شد و گفتم بیخیال ما اسم مذهبی برای بچه مان نخواستیم ، دستم را گذاشتم روی یک اسم و گفتم همین که همین باید اسم بچهقاشقباشد ، باباش هم موافقت کرد ، اما هشت ماهم که شد ، تو راهِ مطب دکتر به این فکر کردم که قاشق باید اصالت داشته باشد فردا روز اگر توی مدرسه بچه ها فکر کردند من اسم بچه ام را از روی قاشق های یک بار مصرف پلاستیکی انتخاب کردم و نه قاشق های سلطنتیِ دربار انگلستان و بچه م را مسخره کردند چی ؟ دیدم هیچوفت خودم را نمیبخشم ، تصمیم گرفتم اسم بچه را بگذارمکتاب، که همه را یادِ خیلی چیزها بیندازد ، تهش هم صامت بود ، مثلِ اسم باباش نبود که حسرتِ یک میم چسباندن به تهش به دلم ماند بعد از این همه زندگی ، دیدم کتاب داریم تا کتاب ، نمیشود که اسم بچه را گذاشت کتاب ، باز نشستم فکر کردم ، اسم بچه را گذاشتمقرص، هم دخترانه بود ، هم میچسبید ، هم برای پایین رفتن نیاز به همراه داشت ، خب این هم رمانتیکش میکرد هم بچه م را متکی به غیر بار میاورد ، دستِ آخرخودکاررا برای بچه انتخاب کردم ، دیدم خیلی شیک است ، خاله اش نشسته بود داشت اتود میزد گفتم من که انتخاب کرده ام ، خب بزار اسم بچه کمی گران تر باشد ، به باباش گفتم اسمش را میگذاریمراپید، قبول کرد ، من هم با خیال راحت رفتم بیمارستان بستری شدم ...
حالا مرخص شده ام آمدم خانه ، راپیدم عینهو دستهء گل کنارم خوابیده میبینم باباش شناسنامه را گذاشته کفِ دستم از این اسم های عجق وجق بی مصما برای بچه انتخاب کرده ، نمیدانم کوروش بود ، سیروس بود ، پرستو بود ، افشین بود ؟ شرمینه بود ؟ یادم نیست ، اگر اشتباه نکنم یا رویا بوده یا افسانه ... نه نه شهرام بود اگر غلط نکنم ... خلاصه که اسم بچه را باید عوض کنیم ، شما میدانید چجوری اسم بچه را عوض میکنند ؟