دو
- یک اقدامِ جمعی
- صحبتِ انفرادی و خصوصی
- مقابله به مثل
- سکوت
- اعتراض از طریق ارسال نامه
- ...
- و راه هایی که نمی دانیم.
مثل همیشه این گزینه ی آخری جزوِ لیستِ اقداماتی که به نظرش می رسید باید انجام شود، بود. فرقی نداشت مشکل چه باشد، این دفعه مساله شرکتِ طبقه پایینی بود که کلا آدابِ همسایگی نمی دانست، هفته ی پیش هم که درباره ی بهبودِ بهره وری خط تولید حرف می زدیم همین را نوشته بود، حتی رویِ تخته وایت بردِ اتاقش هم نوشته بود و هیچ کس نمی دانست منظورش از راه هایی که نمی دانست چیست، اصلا اگر راهی را نمی دانیم چرا باید حسابش کنیم؟! او اما حساب می کرد، صدرا حسابش با همه ی آدم های دور و برش فرق داشت و از یکی از همین راه هایی که نمی دانست به قلبم پا گذاشته بود.