داشتیم آماده میشدیم برای نوشتن یک سریِ متن برای سررسیدی جهتِ سنِ راهنمایی، تیم تحریریه متشکل از دهه هفتادی ها و دهه شصتی ها توی سر و کله ی هم میزد که مخاطبِ دهه هفتادی خیلی سرطق است و دهه هفتادی ها دفاع میکردند که اینجوری نیست فقط نگاهشان با هم فرق میکند، هر کس چیزی میگفت، یکی معتقد بود دهه هفتادی ها هنوز مثلِ کوچولوها دوستِ درونی و مخفی دارند و یکی دیگر میگفت دهه هفتادی ها فلسفی تر از این حرفها فکر میکنند. خلاصه غوغایی برپا بود تا یک نفر بلند شد گفت که: اصلا مخاطبِ پایه ی راهنمایی که میخوایم براش بنویسیم دیگه دهه هفتادی محسوب نمیشه و تقریبا دهه هشتادی.
راست میگفت. دهه هشتادی ها به راهنمایی رسیده اند، و شاید بعضی هاشان دارند راهنمایی را تمام میکنند و آماده ی ورود به دبیرستان میشوند. ما ولی هنوز سرِ جنگِ دهه شصتی های سوخته و دهه هفتادی های بی عار و درد مانده ایم و جبهه مان را حفظ کرده ایم که آن که سوخت ما بودیم و آن که از این سوختن بهره ها برد شما بودید، غافل از دهه هشتادی ها که حالا دارند کم کم قد علم میکنند.
به موازاتِ فکر کردن به این جمله که "دارند قد عَلَم میکنند" فکر میکنم که واقعا؟؟؟؟ دهه هشتادی ها دارند بزرگ میشوند یا کوچک؟ آنها سوختند یا مرفه بی درد بودند؟ کودکی شان چطور گذشت؟ نوجوانی شان چگونه میگذرد؟ با این نسلِ خاموشِ ساکتِ مرموز چطور میشود ارتباط برقرار کرد؟
نسلی که تا چشم باز کرده کامپیوتر بوده و وبلاگ نویسی و اینترنت پر سرعت، نسلی که تا چشم باز کرده موبایل بوده و پیامک و بولوتوث، نسلی که تا خواسته بپر بپر کند اسیرِ آپارتمان نشینی بوده، نسلی که به جایِ بازی با هم سن و سالانش کلش آف کلنز بازی کرده، نسلی که ارتباطات با دوستانِ هم سنش بعد از مدرسه تلفنی که نه، وایبری بوده، نسلی که تا بوده فیلترینگ هم بوده، نسلی که تویِ کوچه بازی کردن را حتی تصور هم نکرده، نسلی که حنا و هایدی و آنی شرلی و جودی آبوت هم نداشته و نسلی که تقریبا اسیرِ تکنولوژی فقط و فقط قد کشیده، چگونه میتواند باشد؟ نسلی که همه ی کتاب هایش را ترجمه های غربی تشکیل داده، نسلِ موسیقیِ رپ، نسلِ سریال های آب دوغ خیاری، نسلِ فیلم های نه چندان فاخر، نسلِ تحریم و شاید گاهی تسلیم، دهه هشتادی ها چه میشوند؟