انارماهی

بسم الله

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ندارد» ثبت شده است

...

شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۷، ۰۵:۳۰ ب.ظ

بعضی آدما رو وقتی می بینم به این نتیجه می رسم که "عقب موندگی ذهنی" میتونه هیچ علائم ظاهری و پزشکی نداشته باشه.


  • انارماهی : )

عنوان ندارد

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۲ ق.ظ
درست مثلِ شبِ امتحانِ فلسفه، سالِ سومِ دبیرستان، که تویِ اتاق نشسته بودم و هق هق م را فرو میخوردم و مچاله و مچاله و مچاله تر میشدم و کتابم را خیس و خیس و خیس تر میکردم و دیوانِ حافظ را باز میکردم و "غم مخور" میخواندم و فکر میکردم غمِ چه چیز را؟ ؛ شده ام.

اشک، همدمِ همیشگی و همواره ام شده. تو، جاری و ساریِ همه ی لحظه هایم. من شبیهِ آدم خوب هایی که به پیشانی شان مهر میزنی نیستم. شبیه آدم بدهایی که به قلبشان مهر میزنی هم نیستم. نمیدانم شبیه کی ام، چی ام، چجوری ام، من، فقط میدانم که از تمامِ آنچه که آفریده ای که از شمارش منِ خارج است، "فقط" تو را دارم. من میدانم که به جای مامان، به جای بابا، به جای دایی، به جای بابابزرگ، به جایِ خان عمو، به جای هر نسبت سببی و نسبی و درجه اول و دوم و سوم و چهارم و هفتمی که فکرش را بکنی، من، از اولِ اولِ اولش، فقط تو را داشتم. اینکه میگویم جاری و ساریِ همه ی لحظه هام هستی از شدت ایمان و کثرتِ سجده ام نیست. من راهی جز تو نداشتم، کسی جز تو نداشتم، و هر بار سعی کردم کسی را کنارِ تو داشته باشم چنان بر زمینم زدی و چنان با پشتِ دست کوبیدی تخت سینه ام که پرت شدم آن طرفِ دیواری که بینِ خودم و تو ساخته بودم. من چاره ای جز تو نداشتم. من هیچ چیزی جز تو نداشتم. نه که مومن باشم یا متقی یا جزوِ هر کدامِ گروه هایی که الله یحب الفلانی شامل حالشان است، نه. من راهِ فراری از تو نداشتم، نخواستی که داشته باشم.

حالا، خیزان خیزان، افتان افتان، خمیده و رمیده و درد کشیده و شکسته، رسیده ام اینجا، همین طوری، خاکی، خُلی، کثیف، بهم ریخته، ژولیده مو و شوریده سر؛ بالاغیرتاً دستِ رد به سینه ام نزن.
  • انارماهی : )

21. چجوریاس؟

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۶ ب.ظ

میگم

اینایی که تهِ دلشون هیچی نیست

چرا رویِ زبونشون همه چی هست؟


  • انارماهی : )