عنوان ندارد
بیا برایمان مهم نباشد چه کسی رای میاورد، بیا چند ماهی خون دل نخوریم برای نوشتن متن های رادیو، بیا اخلاق برایمان بی ارزش باشد، بیا اصلا نسل نوجوان و مجله شان را بریزیم دور و فکر کنیم ستون ثابتی نداریم، بیا سایت ها را به حالِ خود رها کنیم، مثل ظرفها و لباس های تا نشده و پیراهن های اتو نشده ی بابا سید. بیا فکر کنیم جهان هیچ ربطی به ما ندارد، بیا بیا مادر-دختری کنیم بچه، بریم بیرون، بخندی، گریه کنی، بغلت کنم، شیرت دهم، بخندم، نگران نباشم، بیا، بیا بی هیچ فکرِ دیگری مادر-دختری کنیم، بی فکرِ ناهار، بی فکرِ شام، بیا فقط به هم نگاه کنیم، بیا فقط بخواه تویِ بغلم باشی، بیا و اصلا بغلی شو، بیا و وابسته ام شو و پیش هیچ کسی نمان، مگر چقدر طول می کشد؟ نهایتش دو سال، بعدش تو دنیا را کشف می کنی، دیگر این من نیستم که دستت را به گل ها و برگ ها و خاک و آب بکشم، بعدش این تویی که کشف می کنی، بی هیچ نیازی به من. بعدش این تویی که حتی مرا هم کشف می کنی.
راستی چه نعمت خوبی ست مادر شدن
برای اولین بار کشف می شوی، توسط دست هایی که برای اولین بار لمس می کند، برای اولین بار بو می کشد، برای اولین بار می بیند و هر بار تو را و تو را و تو را به نامِ مادر، کشف می کند.
«بیا برایمان مهم نباشد چه کسی رأی می آورد! ... بیا اخلاق برایمان بی ارزش باشد!»
میدونم حس های درونی مادرانه نوشتید. اما اگر حضرت زهرا در دوران ما بودند، حضرت زینب ... رفتارشون چگونه بود؟
شما خیلی بهتر از من میدونید که انتخابات فعلی بسیار برای سرنوشت کشور ما اهمیت داره. و می دونم اصلا منظور شما سلب اهمیت انتخابات نبوده
میدونم شما هیچ منظوری نداشتید از اون عبارت ها، اما برام عجیب بود نوشته شدنشون...