انارماهی

بسم الله

بایگانی

مدرسه اهل بیت: باید شانه هایم را بمالم

چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۷ ق.ظ

استغفار، یعنی پوشاندن، این را وقتی استاد سرِ کلاس گفت فهمیدم. گفت یعنی اینکه تو بدانی فلانی فلان عیب و ایراد را دارد، ولی اصلن به آن چشم نگاهش نکنی. گفت، خدا این مدلی به ما نگاه میکند. این مدلی که به تمامِ عیب و ایرادهای ما آگاه است، ولی آنها را میگذارد کنار و نگاهمان میکند.

استاد میگفت، شما هم تویِ خانه، به باقیِ اعضا این طوری باید نگاه کنید. باید بدانید مثلا فرزندتان بی نماز است، ولی به نگاهِ استغفار نگاهش کنید، یعنی طوری بهش محبت کنید که انگار نه انگار میدانید این بچه نماز نمیخواند و شما را حرص میدهد.


از دیروز احساس سبکی و آرامشِ خاصی میکنم. از آن ها که باید ساعت ها و ساعت ها تویِ رخت خواب بمانی و غَلت بزنی و فکر کنی که حالت خوب است، حالت زیادی خوب است. میدانید آقا جان، دارم فکر میکنم شما مرا چجوری نگاه میکنید؟ چقدر مهربانانه، چقدر با دیده ی پوشیده، چقدر ملیح، چقدر لطیف. من را ها، همین من را، همین من که میداند چه ها کرده و چه ها نکرده را.

استاد میگفت، سوره ی نصر، مثلِ یک جور طوفان است، میگفت، خطابِ سوره ی نصر، به آنهایی ست که بدترین گناهان را کرده اند، سخت شده اند، ناامید شده اند، فکر میکنند دیگر هیچکس نگاهشان نمیکند، میگفت خطابِ سوره ی نصر به این هاست، به این ها میگوید بلند شوید، بلند شوید انقلاب کنید، بلند شوید به راهی که تا امروز جلویِ چشمتان بوده و نمیدیدش بپیوندید. میگفت استغفارِ سوره ی نصر یعنی یک انقلاب، یعنی یک طوفان، یعنی من دیگر خودم را به این چشم نگاه نمیکنم، یعنی خودم را به چشم بدترین و خاک برسرترین آدم نمیبینم.


میدانید آقاجان، دارم فکر میکنم به برکتِ دعا، به برکتِ تصور، بنظرم تصور کردن باید خیلی امرِ مهمی باشد که خدا بهترین تصورکنندگان و بهترین صورت دهندگان و بهترینِ کسانی ست که میتوانند برای ما تصوراتی داشته باشند. این ها را از یا مصوّرِ جوشنِ کبیر میگویم. علم روانشناسی، این روزها خیلی از قانونِ جذب و رویا و آرزو و فکر میگوید. اقاجان، دارم فکر میکنم، چه مساله ی شگفتی ست که شما، ما را با نوعِ نگاهتان به ما، هدایت میکنید. ما را با تصورتان از ما هدایت میکنید. فکر میکنم که، ما بخواهیم نخواهیم در مسیرِ هدایتِ نگاهِ شما هستیم، چون شمایید که "ولی"ِ مایید، پس، این همه تو سری زدن، اصلا و ابداً معنا ندارد، ما همه در مسیرِ نگاهِ استغفاریِ شماییم.


انگار کوهی از رویِ دوشم برداشته شده. اینکه، من هم، همین من، دقیقا همین من با همه ی کمیات و کیفیاتی که دارد، هم، در مسیرِ هدایتِ نگاهِ شماست.


  • انارماهی : )

حضرت زمان

مدرسه اهل بیت

نظرات  (۳)

:)
برداشت لطیفی بود. شما خیلی خوبید که چنین نگاهی به خودتان دارید.
خیلی خوووب بود خیلی :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی