انارماهی

بسم الله

بایگانی
وقتی اتفاقی میفته، زندگی از روندِ عادی خودش خارج میشه، مشکلی پیش میاد، یا هر چیزی که فکرِ ما رو به خودش مشغول کنه. اولین سوالی که به ذهنمون میرسه اینه که "چیکار کنم؟". از دوست و آشنا گرفته تا مشاورهای خبره رو ردیف میکنیم و از هر کدوم به نوعی میپرسیم "چیکار کنم؟". دعا میکنیم، نذر میکنیم، از بقیه میخوایم برامون دعا کنند و هزار و یک راه رو پیدا میکنیم که ببینیم بالاخره به کدوم یکی از این راه ها میشه پا گذاشت و هی از خودمون و دیگران میپرسیم "چیکار کنم؟".

ما دوست داریم زودتر برگردیم به برنامه ی عادی زندگی مون، دوست داریم زودتر اون دل مشغولی رو از بین ببریم، دلمون میخواهد هرچه سریعتر از موقعیتی که توش افتادیم رها بشیم، و همه چی بشه دقیقا همون طوری که ما میخوایم. البته این کاملا طبیعیه و اگر غیر از این باشه جای تعجب داره ولی بد نیست گاهی کارهای عجیب بکنیم. به جای تغییر موقعیت و درست کردنِ موقعیت و حل کردنِ مساله و کمک گرفتن از در و همسایه و دوست و آشنا و مشاور و استاد و ... یه ذره تلاش کنیم با اتفاقِ پیش اومده کنار بیایم. به جای اینکه بخوایم حذفش کنیم، تغییرش بدیم و باهاش بجنگیم، باهاش بسازیم.

زندگی یه خونه ست، با یک عالمه سنگ و چوب و آهنِ نا همسان که باید با دست های ما ساخته بشه، مهم اینه که یاد بگیریم، از این چوب و سنگ و آهن های غیرِ هم شکل و بعضا خراب و شکسته و درب و داغون، خونه ای بسازیم که نه تنها خودمون توش آرامش داشته باشیم، که وقتی بقیه هم پا به خونه ی ما میذارن، حس کنند از یه دنیای درب و داغون پا به بهشت گذاشتن.
  • انارماهی : )

چجوری خوب باشم

نظرات  (۱۰)

  • فاطمه دریایی
  • پست خوبیه اما من عقیده دارم بعد از کنار اومدن با مشکل مرحله ی مهم تر شروع می شه و اون تلاش برای از بین بردن مشکل یا به حداقل رسوندنشه
    پاسخ:
    آیا همه ی مشکلات واقعا مشکل اند؟
    به نظر من نوع برخورد ما بستگی به جنس اون مشکل داره.
    بعضی مشکلات را باید از بن و ریشه کند و با بعضی ها ساخت و بعضی ها را تغییر د اد و ....
  • فاطمه دریایی
  • نه حتی اون مشکلاتی که واقعا مشکل هستن هم ما به طور کاذب بهش شدت می بخشیم. ولی به عقیده ی من توی سودومشکل ها (!) هم تحرک عامل امید و پیروزیه
    پاسخ:
    تحرک با قیدِ و العاقبة لالمتقین ... نه تحرکی که فقط برای رسیدن به نقطه ای باشه که ما میخوایم ...
  • فاطمه دریایی
  • کاملا درسته
    اما خب "من"ِ نوعی ایمان دارم "هیچ" کاری نَشُد نداره!
    پاسخ:
    خب قبل از ایمان به هیچ کاری نشد نداره
    من‌نوعی باید به ربوبیت خدا ایمان داشته باشه که سوق دهنده ی هر چیز به سمت کمال خودشه ...
    چه پست خوبی
    تا همین چند دقیقه پیش داشتم با خودم فکر می کردم کی بشه این زانو درد لعنتی خوب بشه، خورده مشکلم هم حل بشه،دوباره زندگی م بیفته رو روال عادی 
    ممنون پست خوبی بود.
    پاسخ:
    خدا رو شکر
  • مجتبی ب.س.س
  • ساختن و کنار اومدن منطقی واقعا یک هنر بزرگه ، اینکه آدم کم نیاره و ادامه بده .
    من به شخصه سالهای ساله که این روش رو پیش گرفتم ، یه جاهایی شکست خوردم و خیلی جاها هم موفق بودم چیزی که برام مهمه اینکه که تو همه حال سعی کنم و تمرین کنم و یاد بگیرم که رضایت خدا بر زندگیم سایه بندازه 

    قسمت آخر رو که فرمودین از دنیای درب و داغون پا به بهشت می ذاره 
    به شدت فراوان با این مورد موافقم و همیشه آدما وقتی وارد اتاقم می شن از محیط لذت می برن و بارها شده بهم گفتن چقدر اینجا خوبه 
    خاص نیست و خیلی ام ساده ست اما سعی می کنم محیطی باشه که روحیه ام رو حفظ کنه 
    خیلی موثره توی زندگی 

    زندگی ما ، کلی داستان و ماجرا و قطعه و تکه پازل داره باید تلاش کنیم ، همین 

    روایتتون فوق العاده بود 
    پاسخ:
    الحمدلله
  • مهدی صنعتی
  • اساسا مشکلات برای ساخته شدن ماست که یکی از راه هاش همینه که شما می فرمایید
    البته همین سخت آمدن هم نکته اصلی ساخته شدن ماس
    تو مرحله بعد باید به قول معروف تهدید رو به فرصت تبدیل کرد
    همین!
  • رها مشق سکوت
  • بزرگترین درس های زندگیم و رشد های زندگیم تو همین مشکلات برام اتفاق افتاده
    خداروشکر میکنم به خاطر اینکه یه وقتایی تو شرایطی قرارم میداد، که هیچ راه فراری نداشته باشم، هیچ راه حلی نداشته باشم، و تنها راهم کنار اومدن با مسئلم باشه، وقتی اینو یاد گرفتم، و تو زندگیم جاری شد، اونوقت خودش میومد و میاد برام راه میسازه
    نه اینکه بشینم و درجا بزنم و هیچ حرکتی نکنم و همه چی رو رها کنم، نه، اما تهِ ته دلم، رو زبونم، رو عملم، زندگیم رو سپردم به خودش، دیگه دلم نمیخواد اونی که من میخوام بشه، برام مهمه اونی که خودش میخواد بشه، حتی اگه قراره روزایی رو بگذرونم که فکر میکنم اسمش سختیه، که نه تنها سختی نیست، خودِ خود نعمته
  • خارج ازچارچوب
  • بعضی مشکلا، خیلی مشکلن! جوری که آدم فقط می‌گه کاش پیش نیومده بودن! کاش نرفته بودم سراغش که حالا اینجوری بشم. سازش خوبه. اما برای بعضی چیزا فرسایشی‌ه.
    پاسخ:
    مشکلاتی که آدم خودش به وجود میاره رو قبول دارم
    که البته مشکل نیستن
    اشتباه هستن
    ولی در مورد بقیه موارد نه خیلی
  • ر.الف (چکاوک)
  • این روزا فکر می کنم خدا اتفاقی وبلاگ شما رو سر راه من قرار داده تا یه ذره آروم شم هرچند که دلم اونقدر زنگار گرفته که ...

    خوش باشی
    :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی