انارماهی

بسم الله

بایگانی

خودِ فضایی

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ب.ظ
این روزها حالِ خرابی دارد، یک جوری ست که دلم برایش میسوزد. نه از آن سوختن ها که یک ترحم الکی باشد، نه. چون میدانم چطوری میسوزد، همزمانِ با او، اینجا، کیلومترها دورتر از اصفهان، برایش میسوزم.
فی البداهه راهی به ذهنم رسید که خودم بارها تجربه اش کرده بودم، ولی از همان وسط های راه انقدر زرق و برقِ ایستگاهی که بهش رسیده بودم برایم لذت بخش بود که ماندنی ام کرده بود و نگذاشته بود تمامش کنم، و از آنجایی که آدمِ دل بستن به زلم زیمبو نبودم، چند وقتِ بعد آش همان بود و کاسه همان، ...

بهش گفتم سه تا کاغذ بگذارد جلوش، اولی را از وسط به دو نیم کند، بنویسد ببیند چی دارد، چی ندارد، میخواهد چجوری باشد، میخواهد چجوری نباشد؛ رویِ کاغذ دوم بنویسد ببیند چه امکاناتی برای رسیدن به هر کدام خواستنی ها و نخواستنی هاش دارد و چه موانعی بر سرِ راهِ هر کدام. بعد هر دوی این کاغذها را کنار بگذارد و خودِ فضایی اش را خلق کند، فکر کند به اینکه بهش یک تکه گِلِ اعلی داده اند گفته اند فلانی را خلق کن، این گوی و این میدان، بنشین و خلق کن، دوست داری آنچه خلق میکنی چطوری باشد؟ چه شکلی راه برود؟ کجاها زمین بخورد؟ چجوری برخیزد؟ یاعلی گفتنش چقدر از تهِ دل باشد؟ اصلا تهِ دلش کجا باشد؟ گفتم بشین خودت را خلق کن؛ بعد این سه تا کاغذ را بگذار کنار هم، پایین و بالا کن، سبک و سنگین کن، واقعیتِ خودت را بکش بیرون، با خودت روراست باش و ببین دوست داری واقعا به کجا برسی و بعد برای همه ش تلاش کن. گفت بی اراده ام، گفتم نگرشت را به سختی ها عوض کن، فکر کن که هر پله ی سختِ مزخرفِ دردناکِ اعصاب خوردکنی، یک مدرکِ دهان پر کن است، بزرگت میکند، درِ دهنِ مردم را میبندد، یا چه میدانم هر تصوری که به خودت کمک میکند را در مورد هر کدام سختی ها بکن، ولی بدان بزرگت میکند، اینجوری ضعف اراده اصلا پیش نمیاید که بخواهی از بینش ببری.

این ها را گفتم و دو سه روزی او هی گفت باید عملی ش کند. شرط هم کردم که تمامِ مدتی که سرش گرم این سه برگه است، راه های مواصلاتی ش را قطع کند. یعنی گوشی و تلفن و ... تعطیل.

خودم بارها و بارها این کار را کرده ام، به برگه ی سوم که رسیده ام انقدر به نظرم دنیا قشنگ و خوب و "اوکی" بوده که بقیه ش را فراموش کرده ام، ولی این بار دلم میخواهد از اول، همان طوری که به او گفتم، خودم را خلق کنم. این یک تئوریِ یهویی* است که میگوید از بیست و دو سه سالگی به بعد، ما دیگر محصولِ رفتارِ پدر و مادرمان نیستیم و میتوانیم خودمان را خلق کنیم، منتها فرصتِ این خلق کردن کوتاه است، کوتاه اما عمیق. شما هم اگر از خودِ این روزهایتان خسته شده اید، خودِ فضایی تان را بنویسید و خلق کنید و برایش تلاش کنید.

* تئوری یهویی یعنی نظراتِ من که میتواند درست باشد یا غلط.
  • انارماهی : )

تئوری یهویی

ما آدم ها

نظرات  (۲)

من همیشه اینکار رو میکنم
اما نه به این سبک که بنویسمو اینا
اما این روزها واقعا عجیب خرابم
انگار روش های قدیمی دیگه جواب نمیده
باید اینکاری رو که گفتی انجام بدم
پاسخ:
شاید اثر کرد
: )
جالب بود
حتما امتحانش میکنم
چه خود فضایی یی بسازم من...


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی