انارماهی

بسم الله

بایگانی

چهارشنبه ی دوازدهم

چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۱۰:۴۲ ب.ظ
کجایِ شهر نشستی به انتظارِ خودت؟
کجایِ کعبه رسیدی به ربّنایِ خودت؟

"کدام گوشه ی مشعر؟ کدام سوی منا؟"
کجایِ صحنه ی نیلی ست ردّ پایِ خودت؟

رسیدی و نرسیده ست این فراق به سر
کجایِ روضه ببینم کمانِ "آ"ی خودت؟

بیا و عطرِ قریبی بپاش غربت را
میانِ این همه زخمی، کجاست جایِ خودت؟



  • انارماهی : )

شعرماهی

نامه های چهارشنبه

نظرات  (۴)

هی دارم فکر میکنم این شعر چرا انقدر آشنا میاد؟!
آخر سر تنها چیزی که رسیدم این بود و هی دارم یاد این شعر میفتم

بیا ای دلیلِ دعایِ همه

و مقصودِ آقا بیایِ همه

جدا هستی از ما و همراه ما

غریبِ همه آشنایِ همه

اگر از صدایم بدت آمده

صدایت زدم با صدای همه

گره خورده کار دلم چاره کن

ای آقای مشکل گشای همه

بدون تو ای شادی روزگار

جهان گشته ماتم ‎سرای همه

نگاه پر از اشک روز و شبت

دخیل است در گریه‎های همه

همه چشم‎‎ شان سمت دستان توست

که امضا شود کربلای همه

یکی بین روضه صدا زد حسین

نوشتند آن را به پای همه



چراش رو هم نمیدونم
پاسخ:
من هم نمیدونم
ولی قشنگه
  • زهرا فاطمی
  • سلام
    قلبمان را به نور الهی آباد کنیم، همان جا می شود مسکن مولایمان.. همین جاست. قلب را بایداماده کرد..

    الهی که قلبهایمان ظرف وجودی محبت مولایمان را بیابد و مستدام بماند این ظرفیت و سعه وجودی .. به لطف الهی

    شاد باشی و سرزنده الهی خواهرم

    11قرن گذشته است و زمستان باقی است

    یوسفی رفته تنها غم هجران باقی است

  • شیکسون (^_^)
  • زیبا بود و غمگین... :(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی