چون تو با مایی نباشد هیچ غم
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ
زندگی در دنیا جز بر مدارِ درد نمی گردد ، اگر گذری هست ، با درد هست ، و اگر سوسوی روشنایی و امیدِ رهایی هست ، در لحظه های صبر است که هست ، ... به درد ، داغدیدهء مان میکنند که به صبر طلاکوب شویم ، ... جز بر کاغذِ درد ، تذهیبِ خطِ صبر نمینشیند ، ... خیال میکنیم همین که بنشینیم درون خانه و به دیر و زود شدنِ ساعتِ ناهار و شام مان صبر کنیم ، بهمان میگویند صبور ... خیر باباجان ، اینچنین نیست ، ... درد میدهند که صبور شویم ، که همراهمان باشند ، هرچه درد بیشتر ، همراهی بیشتر ، هرچه داغدیده تر هم قدم شدن ها سنگین تر ، ... صبر ، معلولِ علتی ست به نام درد ، که جز به درد به دست نخواهد آمد ، ...
اِنَّ الله مَعَ الصّابِرین ...
+ از نوشته های دو سال و اندی پیش
در واقع، درد ما به درد هیچی نمی خوره! فقط بقول قدیمیا، به درد لای جرز دیوار می خوره