انارماهی

بسم الله

بایگانی

بار سفر بستند از آن شهر ... از آن کوچه ...

دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۷:۵۵ ب.ظ
سوم شعبانِ سالِ چهارم هجری ، همان روزی ست که به ولادتِ دومین فرزندِ علی بن ابی طالب علیه السلام و فاطمه دختِ پیامبر گرامی اسلام سلام الله علیها متبرک شد و حسین نامی ست که برای کودکی که در این روز نور را با خود به تاریکی دنیا آورد برگزیدند . حسین بن علی علیه السلام تنها هفت سال از عمر مبارک را میگذراند که اندوه جان سوزِ رحلتِ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دل و جانِ بنی هاشم را چون آهنِ گداخته میسوزاند و در همین سنین بود که رجعتِ سیدة نساء العالمین مادرِ ارجمندش را به عزا نشست و بعد از آن همراه با برادر بزرگوارش حسن بن علی علیه السلام کوشیدند تنهایی پدر را همراه باشند . حسین بن علی که جانم فدایش باد روزهای جوانی را سپری میکرد که جامِ زهر آگینِ کینهء دنیا پرستان و دوزخیان بر فرقِ مبارکِ پدر نشست و غمی بر غم های او و اهل بیتِ رسولِ خدا نشاند . سبطِ رسولِ اکرم صل الله علیه و اله و سلم ولایت و امامت برادر بزرگوارش امام حسن بن علی علیه السلام را پذیرفت و با وی بیعت کرد و دورانِ ده سالهء امامت برادر را چون کوهی استوار همراه و هم قدمِ دردها و مظلومیت های برادر بود . امام حسن علیه السلام که با معاویه بن ابی سفیان صلح کرد ، برادر بزرگوارش حسین علیه السلام نیز اطاعت کرده و از شیوهء سیاست آن حضرت به دفاع پرداخت . بعد از آنکه امام حسن روحی له الفداه مانند پدر و مادر و جدّ بزرگوارش طعمِ زهرِ کینه توزان را چشید و به شهادت رسید ، حسین بن علی علیه االسلام به امامت رسیده و باید عهده دار امر ولایت میشد ... نیمهء ماه رجب سالِ شصتِ هجری معاویه از دنیا رفت و نامه ای به پسرش یزید نوشت و وی را بر خلاف پیمانِ صلح با امام حسن علیه السلام به خلافت برگزید و او را از وجودِ پاک و مطهر امام حسین علیه السلام بر حذر داشت . چون یزید به دمشق رسید و زمام امور خلافت را در دست گرفت از والی مدینه خواست تا از امام حسین علیه السلام و تنی چند از بزرگان مدینه و مردم آن شهر بیعت بگیرد و چون زیر بار نرفتند آنان را گردن بزند . چون ولید بن عتبه والی مدینه امام حسین علیه السلام را به بیعت خواست ، امام نزدِ ایشان رفته و گفتند میدانند که بیعتِ نهانی ایشان را راضی نکرده و باید برای رضایت خلیفه علنی و در جمع مردم بیعت کنند ، چون ولید بن عتبه بر بیعت در جمع مردم تاکید کرد امام از دارالامره خارج شدند تا جمعی از مردم را بیاورند و چون از دار الاماره خارج گشتند ، شب بعد ، بعد از وداع با پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همراه بنی هاشم به سمتِ مکه از مدینه خارج شدند ...   و فردا .. ادامهء ماجرا + منبع : آوینی دات کام
  • انارماهی : )

سفرنامه ی محرم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی