انارماهی

بسم الله

بایگانی

مامان برام بخر

جمعه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۲۵ ق.ظ
رفتم توی شهر کتاب ، به مکالماتِ بین مامان/بابا ها با بچه ها گوش میکنم - خب دخترم مداد فایبرکاستل که داری ، فکتیس هم داری ، از این سه گوش ها هم برداشتم برات ، اونم که آدلِ که داری ... آهان از اون فسفری ها نداری ... از اونم بردار مامان- باباجون از بین دفترهای اینجا اونایی که دوست داری رو بردار تا بریم به چند تا شهرکتاب دیگه هم سر بزنیم - دخترم یکی از این کیفها که دوست داری رو انتخاب کن + اینو دوست دارم مامان- خانوم این چنده ؟= صد و هشتاد هزار تومن- برای پیش دبستانی مناسبه دیگه ؟ وزنش رو میگم= بله خانوم خیالتون راحت باشه - برش دار مامان- پسرم جامدادی برداشتی ؟+ یه دونه دیروز با مامان خریدیم ولی از اینم خوشم اومده - برش دار بابا بریم صندوق حساب کنیمو این یکی از همه جالب تر بود که :+ مامان من از این دفترها هم میخوام - دخترم تا الان یک میلیون تومن خرید کردی ، میدونی یک میلیون تومن یعنی چقدر ؟+ مامان من این دفتره رو دوست دارم - برش دار بریم دم صندوق... یاد زمان بچگی خودم افتادم ، یه همچین وضعی برای بنده هم توی کودکی صادق بود ، دفترهای گرون ، کیفهای گرون ، کفشهای گرون ، مداد هایی که اگر نبود هم میشد درس خوند ، خودکارهایی که اگر نبودند هم میشد با سواد شد ، ... نظر شما چیه ؟+ از روندِ رو به افولِ وبلاگم خسته م
  • انارماهی : )

اجتماعی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی