انارماهی

بسم الله

بایگانی

23. چجوری میشود این گوشی ها را حذف کرد؟

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۴۸ ق.ظ

تا چند سالِ پیش، بیشتر فکر میکردم. خیلی بیشتر، شاید بهتر است بگویم تا چند سالِ پیش که فکر میکردم، زندگی طورِ دیگری بود.

اندازه ی فکر کردن هایم به قدری بود که خانه و مدرسه را به تکاپو کشانده بود و بعد ها دکترِ خانوادگی مان را، که چجوری کاری کنند که من فکر نکنم. البته دکتر تجویزش این بود که "از ایران برو، وگرنه این فکرها میکشدت". نمیدانم چرا دکتر همچین تجویزی کرد ولی یک سالِ بعد خودم در مطبِ همان دکتر بودم و میخواستم بهم قرصی بدهد که آنقدر فکر نکنم، گفته بودم "میشه یه دارویی چیزی به من بدید که فکر کردن رو تویِ مغزم تعطیل کنه؟" دکتر نگاهم کرده بود و چیزی نگفته بود. شاید هنوز سرِ تجویزِ خودش و رفتن از ایران بود، نمیدانم رفتن از ایران چه ارتباطِ مستقیمی با فکرهای من داشت.

تویِ مدرسه معلم ها از سه چیز در عذاب بودند، یکی اینکه من اساسا در عالمِ دیگری سیر میکردم، دیگری سوالهایم بود، و مساله ی بعدی اینکه در عینِ سیرِ کردن در عالمِ دیگر حواسم انقدر به کلاس بود که سوالهایی بپرسم که معلم را جلویِ بچه ها ضایع کند. البته قصدم ابدا ضایع کردن نبود، و آنقدرها ساده بودم که نفهمم معلم ها را هم میشود ضایع کرد، بعد ها در دانشگاه این را فهمیدم، وقتی که ترم اول بعد از اولین سوالم استاد چنان زد تویِ پرم و به خنگی متهمم کرد که کلِ کلاس رفت رویِ هوا، فهمیدم که معلم ها چه زجری میکشیده اند از سوالهام، و اتفاقا همان اساتیدِ ترمِ یک بودند که مرا از سوال کردن و فکر کردن و سوالِ دیگری طرح کردن بازداشتند.

اما

عامل اصلی در فکر نکردن های این روزهایم را فقط و فقط یک چیز میدانم، "گوشی" یا حالا هر چیز دیگری که شما بهش میگویید، تلفن همراه، موبایل و ... ، این گوشی به خاطر دم دستی بودنش اجازه نمیدهد که به توحید و معاد و نبوت و اصالتِ وجود و حرکتِ جوهری و تلاش و هدف و از جایی به جایی دیگر رفتن و رفتار و اخلاق و عمل و ... فکر کنم. واقعا اجازه نمیدهد. مدام میپرد وسطِ فکرهام. بس که دمِ دست است، قدیم تر ها تلفن، آنقدری از دسترس دور بود که بگذارد راحت فکرت را بکنی و بعد بروی سمتش. گوشی تلفن در پیشرفته ترین شکلِ خودش یک محدودیتِ اساسی داشت و آن هم این بود که تو جلویِ هر کسی نمیتوانستی هر حرفی را بزنی پس باید حرفت را شسته رفته میکردی، به حرفت فکر میکردی، حرفت را به کمالِ نسبی میرساندی و بعد در جایِ مناسبی در مکانِ مناسبی با شخصِ مناسبی مطرح میکردی. ولی این گوشی های تلفنِ همراه، بس که دمِ دستی ست، بس که میشود با هر کسی در هر جایی با هر ادبیاتی حرف زد و بلافاصله یک پیام ستاره دار [*] فرستاد که یعنی ببخشید که به جای چوب نوشتم خوب و بعد یک دو نقطه دی و خلاص ، اصلا فکرِ "فکر کردن" به حرف و سخن و اندیشه را از ما یا حداقل از من یک نفر گرفته. خیلی ساده است که تو طی صد و بیست و پنج پیام منظوری را بگویی و بعد هی تغییرش دهی و هی اصلاح کنی و هی ... و تازه دستِ آخر طرفِ مقابل یک چیز دیگری دستگیرش شود که اصلا آنی نیست که تو فکر میکنی. ما یا حداقل من، با گوشی همزمان هم فکر میکنم و هم حرف میزنم بنابراین حرفی که میزنم اصلا یک حرفِ کامل نیست.

این گوشی، خودش، در ساده ترین و ابتدایی ترین شکلِ خودش، یعنی همه ی همه ی اپلیکیشن های ریز و درشت و پایین و بالایش به کنار، خودِ خودش به تنهایی آفتِ فکر کردن های من بود، تازه، حالا هم نه که فکرم تعطیل شده باشد ها، نه، حالا مثلا وسطِ حرف زدن هایم فکر میکنم، بعد یک چیزی را یک جایی میگویم که نباید، از یک مقدمه به موخره ای میرسم که نباید و از یک ایده به طرحی میرسم که نباید و اینجوری میشود که همه چیز درهم و قاطی میشود.

  • انارماهی : )

رمضان

من

نظرات  (۳)

سلام
امان از این گوشیها
منم شاکیم، دیگه شماره تلفن کسی رو حفظ نیستم
فکرشو بکنین اگه تو خیابون گوشیم گم بشه، من شماره کسی رو حفظ نیستم. چون همیشه متکی به لیست مخابطان گوشی بودم:((((
پاسخ:
سلام
من هنوز به این مساله دچار نشدم ولی خیلیا رو دیدو با هاش درگیرن
خیلی سخته واقعا
: )
سلام
یه سوال: میشه لطف کنید اسم فونت مطالب تونو بهم بگین
با فونت بیان مشکل دارم
پاسخ:
سلام
والا من اصلا دست به فونت دیفالتش نمیزنم فکر میکنم فونت دیفالت قالب باشه
فقط اندازه ش رو میزارم روی دو چون یک بنظرم خیلی ریزه همین
  • نایب بیان
  • ولی من عادت کرده ام که به این گوشی ها عادت نکنم!! و خیلی هم راحتم.
    پاسخ:
    آفرین بر شما
    : )

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی