انارماهی

بسم الله

بایگانی

دخترم، روزت مبارک

يكشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۱۹ ق.ظ

دستت را میگیرم و میبرم خیابان، پاساژ به پاساژ، بازارچه به بازارچه، مغازه به مغازه، میچرخیم و سبزی و دستمال گردگیری و فیلتر جاروبرقی و شمع برای رویِ میز و ربان برای کادوهای مهمانیِ آخرِ هفته و چیپسِ خلالی و سیب زمینی نیمه آماده و پوست کَن و سی دی کارتونِ باب اسفنجی آن قسمتی که پولدار شده بود و آخرین کتابِ چاپ شده ی سوره ی مهر و یک بسته کاغذ رنگی آ چهار و آبرنگ و خمیر بازی و تسبیحِ فیروزه ای رنگ و کالسکه ی اسباب بازی برای تو وقتی عروسکت "سا-را" همراهت است و دو متر پارچه ی گل گلی برای رو میزی و پنج عدد پرتغال به تعداد اعضایِ خانه و سه عدد انار به تعداد شکوفه های انارِ خانه میخریم و برمیگردیم. تو با خمیر بازی و کالسکه و آبرنگ و کاغذرنگی ها مشغول میشوی و من سبزی ها را میشورم و رومیزی را بُرِش میزنم و هدیه ها را با کاغذپوستی و روبان کادو پیچ میکنم و لَکه ای که دیشب کنارِ میزِ تلویزیون به چشمم خورده را برطرف میکنم و پیازها را خورد میکنم و با ماهیچه میگذارم تویِ ظرف که برای فردا آماده باشند و پیاز سرخ کرده ی آخرِ قیمه بادمجان را اضافه میکنم و سیب زمینی های نیمه آماده را میریزم تویِ ماهیتابه ی روغن و تا سرخ شود، فیلتر جاروبرقی را جا میندازم و سیب زمینی ها را از روغن درمیاورم و پرتغال ها را میشورم و انارها را پاره میکنم و همان طور پاره-پاره میگذارم تویِ ظرف رویِ میز و مینشینم به کتاب خواندن که صدایِ زنگِ در به صدا میاید و در کمتر از کسرِ ثانیه ای در باز میشود و مردها "یا الله" گویان و خندان و شادان از راه میرسند، آنها، آبتنیِ خوبی داشته اند، ما هم زنانگیِ عالی ای داشته ایم. تو کالسکه و عروسک های خمیری را به برادرهایت نشان میدهی، من غنچه ی گلِ محمدیِ را با دقت تویِ فنجانِ "بابا" میگذارم.

+ روزتون مبارک، همه ی دخترهای سرزمینِ من

  • انارماهی : )

کبوترماهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی