انارماهی

بسم الله

بایگانی

47.

جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۶ ق.ظ
 

همان اول کاری گفتم "با هم ارتباطی نداریم" ، من ، درِ سوالهای بودار را زود میبندم ، حتی اگر این در بستن به قیمتِ خراب کردنِ پلِ پشتِ سرم باشد . هیچ فکرِ محافظه کارانه ای ، هیچ نظرِ وابسته ای ، هیچ ... من تو را به قدرِ ویترینِ ساده ای هم تویِ زندگی م نداشتم . همیشه راست ایستادم ، زل زدم تویِ چشم های طرفِ مقابلم و گفتم "نیست" ، "ندارم" ... همیشه خواستم همین خودِ تنهایِ بی چیزم را ببینند حتی اگر همیشه به ضررم تمام شده باشد . چون هیچوقت نبودی ، هیچوقت نداشتمت ، هیچوقت . و من هیچوقت نمیخواهم به قیمتِ ویترینِ پوشالی ای از آنچه ندارم بهم نگاه کنند . مهربانی ام را به مهربانیِ تو بسنجند ، خانومی ام را به تربیتِ تو بسنجند ، جسارتم را لابد به غرور و مکنت و شوکتِ تو ربط دهند و ... همهء چیزهایی که به تو مربوط نیست را ... من همینم ، همیشه بودم و همیشه نداشتمت .


نوشته شده با انگشت های کبوترماهی  ||
  • انارماهی : )

کبوترماهی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی