36.
شنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۳، ۰۷:۲۸ ق.ظ
به طرزِ غیرِ قابلِ باوری از روزیِ که رفتیم همایش همه چیز دو تا شد . مجری رویِ سِن دوتا شد ، سخنران دو تا شد ، آن مردها چهارتا شدند و هرچیزی در دو ضرب شد . دیروز خطوطِ وسطِ صفحه دو تا میشدند امروز واو و کاف و یاء و عین و شین و قاف دو تا شدند ، شیشه های عینکِ سید مرتضی هرکدام دو تا شده اند ، ... امروز من تویِ آینه دو تا شدم ، فرورفتگیِ زیرِ چشمهام چهارتا شد ، گوشهام چهارتا شدند ، کلیه هایی که نقشهء فروششان را کشیدم چهارتا شدند ، فرقِ از کج باز شده ام دو تا شد و تمام دانه دانهء موهام دوبرابر شدند .
و من
به توان رسیدم .
تو ، همچنان گرمی ، همچنان آرامی ، همچنان صبور .
من به توان رسیده ام ، نه به حدِّ توانِ تو .