گرفتار گرفتار گرفتاااااارم، قسمت بشه با "جون" تو روضه ت ببارم
دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ
سجاده نشینِ با وقاری بودم "آقا"
بازیچه ی کودکانِ کویم کردی ...
: موضوع پروپوزالم رو هنوز ننوشتم، این دوشنبه باید با خودم ببرمش
- باز عمه ی سادات پریشوووونه
: موضوعایی که بهم گفته بودی رو یه بار دیگه برام یادداشت کن ببینمشون
- یک قافله تو قلبِ بیابووووونه
: از کتاب نظریه های ارتباطاتمون دو فصل حدفه، دقیقا همون دو فصلی که من خوندم
- پریشونه پریشونه پریشووووونه
: خوب شد حالا از بچه ها پرسیدم
- انگار نه انگار که مهموووونه
: وسایلت رو جمع کردی؟
- میذاری دهه ی محرم رو برم خونه ی بصی جون اینا بمونم؟
: ده رووووووز بری بمونی اونجااااا؟؟؟؟!!!!!!
- خب حالا عین ده روز رو نه، مثلا نه روز برم ، بذار دیگه
: باید فکر کنم
بازیچه ی کودکانِ کویم کردی ...
: موضوع پروپوزالم رو هنوز ننوشتم، این دوشنبه باید با خودم ببرمش
- باز عمه ی سادات پریشوووونه
: موضوعایی که بهم گفته بودی رو یه بار دیگه برام یادداشت کن ببینمشون
- یک قافله تو قلبِ بیابووووونه
: از کتاب نظریه های ارتباطاتمون دو فصل حدفه، دقیقا همون دو فصلی که من خوندم
- پریشونه پریشونه پریشووووونه
: خوب شد حالا از بچه ها پرسیدم
- انگار نه انگار که مهموووونه
: وسایلت رو جمع کردی؟
- میذاری دهه ی محرم رو برم خونه ی بصی جون اینا بمونم؟
: ده رووووووز بری بمونی اونجااااا؟؟؟؟!!!!!!
- خب حالا عین ده روز رو نه، مثلا نه روز برم ، بذار دیگه
: باید فکر کنم
ماکه از پستتون چیزی نفهمیدیم ولی تو محرم التماس دعا...
یادمه پارسال چله گرفتین حال و هوای فضای مجازی رو حسابی عوض کردین
حسین جان
"حر" کن مرا که جان من از شرم پر شده
من
را
که
راه
نیست
به
جمع
حبیب ها...